حق جوئی

کتاب ها و سخنرانی های استاد علی اکبر خانجانی در باره همه موضوعات انسانی

عشق حق جوئی

۸ بازديد

عشق حق جوئی 
1101- انسان بمیزانی که به فقر و مرگ و نیستی نزدیکتر می شود به غنا و حیات و هستی جاوید دست می یابد. این اساس شرعی و تجربی دیالکتیک جان انسان است. بودا بعنوان بزرگترین حکیم دیالکتیکی مشرق زمین نیز شاهزاده ای آماده جلوس بر تخت سلطنت بود که به عشق حق جوئی گریخت و عمری را همچون گدایی ناشناس زیست تا توانست هسته مرکزی خودیت جانش را بشکافد و ضد خودش را برون افکند و با حیات جاوید ( نیروانا) متحد شود. 

 

از کتاب دیالکتیک دیالکتیک

فلسفه قتل عام مغول در نیشابور

۳۸ بازديد
فلسفه قتل عام مغول در نیشابور
 
در میان ھمه تھاجمات و قتل عامھای تاریخی ، قتل عام مغولان در جھان و خاصه در ایران و مخصوصاً در شھر نیشابور در صدر عبرتھا و حیرتھای تاریخی قرار دارد و ھر اھل معرفتی را به تفکّر وا می دارد.
 
قتل عام مردم نیشابور یک قتل عام کامل بمعنای واقعی کلمه بوده است تا آن حد که نه عالم باقی می ماند و نه عامی، نه زن و نه مرد و نه کودک و نه پیر و نه مرغ و سگ و گربه حتی. و آنگاه خانه ھا ویران شد و شھر را آب بستند وشخم زدند و گندم کاشتند. و اما نیشابور تا قبل از این قتل عام در واقع پایتخت علمی – فرھنگی ایران بود. که اوج شکوفائی خود را در عصر خواجه نظام الملک و سلطنت سلجوقیان می گذرانید و خواجه نظام الملک رسالتی بزرگتر از قتل عام شیعیان نداشت. تاریخ ھر قومی یک فلسفه بشری دارد و یک حکمت الھی. فلسفه بشری تاریخ نیشابور بیانگر شقی ترین ظلمی است که بر قومی روا شده است ولی حکمت الھی این واقعه طبعاً نمی تواند دال بر چنین ستمی ھولناک باشد زیرا در ھر امری حقی الھی نھفته است و اما آن حق الھی درباره قتل عام نیشابور چیست؟
 
 
نیشابور در آن دوران با شکوه ترین شھر ایران بود دارای دھھا دانشگاه و مسجد وکاخ و کتابخانه . ولی شاھد قتل عام شیعیان بدست حاکمان نیشابور و به ھمراھی مردم آن بود. دھھا ھزار زن و مرد و کودک شیعه و اسماعیلیه تحت عنوان ملحد و مرتد در میادین شھر به سلاخی کشیده شدند و اموال آنان نیز سوزانده شد . و این قتل عام مسلمان بدست مسلمان و ایرانی بدست ایرانی بود. که بناگاه خداوند یک قوم بدوی و خونخوار را برای انتقامجوئی فرستاد.
 
آنچه که در نظر خداوند اھمیت دارد کاخ و مدرسه و مسجد نیست بلکه عدالت و حق پرستی است.
 
از کتاب " دائرة المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی - جلد پنجم ص 61