آرشیو فروردین ماه 1397

کتاب ها و سخنرانی های استاد علی اکبر خانجانی در باره همه موضوعات انسانی

زنا

۸۵ بازديد

زنا

در رأس همه گناهان بزرگ و نابخشودنی در همه مذاهب و فرهنگهای حتی نه چندان مذهبی و بلکه ضد مذهبی، زنا قرار دارد. حتی یک نیهیلیست و کمونیست هم به شدتِ یک آدم مذهبی زنای همسرش را نابخشودنی می دانند منتهی روش های برخورد با آن متفاوت است. و نفس شهوانی بشر هرگز از میل به زنا در امان نیست. و محور همه دغدغه ها و مسائل زناشویی هم همین امر است. و هیچکس نیست که به همسرش مشکوک نشده باشد. و هر خیانت دیگری قابل بخشش است الا زنا.

 

استاد علی اکبر خانجانی 

کتاب فلسفه غرایز

 

https://t.me/zanashooee2

من و حوا

۵۳ بازديد

من و حوا

این سرگذشتی که برای شما تعریف می کنم از جنس داستانهای عاشقانه ای همچون لیلی و مجنون، شیرین و فرهاد و یا رمئو و ژولیت نیست هر چند که بی شباهت به این داستانها هم نیست. تفاوتش یکی در این است که داستان من کاملاً واقعی است و دیگر اینکه ناقلش یک راوی و شاهدی بیگانه نیست بلکه خود منم که نامم آدم است و یکطرف این رابطه ام.

من بارها به دنیا آمده، عاشق شده، زندگی کرده ام و مرده ام. نخستین باری که بدنیا آمدم حدود هفت هزار سال پیش بود در جنگلهای جنوب هندوستان....

 

واقعه از این قرار بود که شبی در نژادم بودم و نیمه شب دچار احساس بی قراری شدم و از آشیانه ام بیرون رفتم و در گوشه ای پناه گرفتم. احساس می کردم قلبم از سینه ام در حال خروج است و جانم در حال فوران است....

 

استاد علی اکبر خانجانی

کتاب " من و حوا"

 

https://t.me/zanashooee2

 

https://t.me/zanashooee2/153

تاریخچۀ بکارت ( فلسفه نوینی از تاریخ )

۶۸ بازديد

تاریخچۀ بکارت ( فلسفه نوینی از تاریخ )

 

در دوران ماقبل از تاریخ یعنی ماقبل از تشکیل خانواده پدیده و معنا و ارزشی بنام بکارت بعنوان نشانه عصمت زن وجود نداشت . اوِّلین آدمی که عاشق شد پدیده ازدواج دائمی و خانواده رخ نمود . این ھمان واقعه دمیده شدن روح در آدم بود و سرآغاز انسان شدن میمون وحشی و خونخواری بنام بشر. این واقعه منجر به پیدایش خانه و خانواده گردید و معنای وفا و عصمت پدید آمد. این سرآغاز تاریخ تمدن بشر است.لذا ھمه ارزشھای اخلاقی ودینی و عاطفی محصول عشق است و نیز کل تمدن محصول عشق است . بدین لحاظ تاریخ تمدن در ذاتش تاریخ بکارت و عصمت زن نیز می باشد که محصول عشق مرد است. پس تاریخ ھمان تاریخ عشق مرد به زن می باشد که بانی خانواده بعنوان ھسته اولیه جامعه مدنی است .

و اما تاریخ تمدن با اوج گیری تکنولوژی به غایت خود نزدیک شده و آخرالزمان که ھمان پایان تاریخ است پدید آمد که اینک در این عرصه قرار داریم . تکنولوژی مدرن و مدرنیزم ، زن را از خانه بیرون کشید و لذا شالودۀ خانه فروپاشید و عمر بکارت و عصمت زن بھمراه عشق مرد روی به افول نھاد و مفاسد آخرالزمان پدید آمد و جنون وجنایت جھانگیر شد و خودکشی مبدّل به یک بیماری جھانی گردید واعتیاد تنھا راه ادامه چنین وضعی خودنمائی کرد که به مثابه خودکشی تدریجی می باشد که تماماً حاصل انھدام عشق و بکارت است . بزرگترین و باطنی ترین ویژه گی آخرالزمان ھمان به آخر رسیدن عمر تاریخی عشق و بکارت و لذا اخلاق و شریعت است .

بدین ترتیب می توان عمر تاریخی بشر بر روی زمین را به سه مرحله تاریخ ماقبل از بکارت( ماقبل تاریخ) ، تاریخ بکارت ( تاریخ تمدن ) و تاریخ مابعد بکارت ( آخرالزمان ) تقسیم بندی نموده و لذا عمر تاریخی بشر با انھدام عشق و عصمت ( بکارت ) به پایان میرسد الا اینکه ناجی آخرالزمان که ناجی عشق و عصمت است یکبار دگر تاریخی برتر و انسانی دگر را بنا نھد ، عشق وعصمتی که بر عرفان نفس پدید آید و از قلمرو کور غرایز خارج شود.

 

 

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی - جلد پنجم ص 51

 

https://t.me/ensanchist

ازدواج عرفانی

۶۹ بازديد

ازدواج عرفانی

 

۸۷- ازدواجی که به زور قانون و جبر جنسی و معیشتی و اجتماعی نباشد بلکه از درد بی هویتی و بی خدائی و تنهائی برای رسیدن به خود الهی خود باشد مستلزم تقوا و از خود گذشتگی است بر خلاف اراده به سلطه و تصرف! و این معنای ازدواج عرفانی است ازدواجی که برخاسته از نیاز عرفانی است و مستلزم معرفتی بر ذات رابطه آدم-حوائی! و چنین ازدواجی که تنها راه نجات بشر از نابودی می باشد از بطن و اعماق معرفت نفس قرآنی رخ می دهد که در آثار ما برای نخستین بار رخ نموده است و مبانی حسی و فطری و عقلی و دینی و اجتماعی آن تبیین گردیده است.

 

استاد علی اکبر خانجانی

کتاب فریادِ زن

 

https://t.me/ensanchist

فلسفه تکفیر اندیشه

۶۰ بازديد

فلسفه تکفیر اندیشه

 

براستی معلوم نیست که چرا میزان کفر و ایمان از قلمرو علم به وادی تئوریھای فلسفی کشیده شد . اگر

میزان ما قرآن و عترت است که محک کفر و ایمان بشر نه برداشتھای ذھنی وسخنان فلسفی بلکه راه

و روش و عمل زندگیست.

خیلی عجیب است که مستمراً در تاریخ مذاھب شاھدیم که چه بسیار صاحبان قدرت ویا حتی تبھکاران

کوچه و بازار تماماً بر اساس زنا و ربا و خیانت و مال مردم خواری و شرابخواری می زیستند و ھیچ مرجعی

آنان را تکفیر نکرد و فتوای ارتداد نداد ولی چه بسا مؤمنان پاک وصدیقی که در غایت تقوی و فقر می

زیستند ولی بواسطه فلان سخن و یا ادعای فلسفی در کتاب و یا بالای منبری ، تکفیر و مرتد شدند

و خونشان مباح گردید ، مثل عین القضاة ھمدانی و یا شیخ سھروردی ودیگران.

این واقعه شوم و شیطانی در اکثر مذاھب جھان به چشم می خورد و تا کنون ھم ادامه یافته است

و ھیچکس را ھم یارای سئوال نیست که طبق چه قانونی و بر اساس چه میزانی ، بایستی کفر وایمان را

سنجید .

گوئی که اصولاً از چشم صاحبان تاریخی مذاھب ، کفری بزرگتر از اندیشیدن درباره اسرار و آیات و احکام

و باورھای دینی وجود ندارد و جز این کفر ، ما بقی قابل اغماض است و با شلاق و یا جریمه نقدی منتفی

می شود . این فلسفه شوم برای ما مسلمانان که دارای کتابی ھستیم که خداوند از پس ھر آیه ای

دعوت به تفکر می کند ، مطلقاً قابل درک نیست . این فلسفه شوم از جھان یھود و مسیحیت منافق به

اسلام ھم راه یافت و بلافاصله پس از رحلت پیامبر در ھمه ارکان دینی رخنه کرد.

در حالیکه پیامبر اسلام ، تردید سلمان فارسی را درباره وجود خدا ، از نشانه رشد عرفانی او میداند و به

او تبریک می گوید معلوم نیست که تکفیر فکری و فلسفی و نظری از کجا بر دین ما سایه افکنده و آزاد

اندیشترین دین را مبدل به کارخانه تکفیر اندیشه نموده است.

بی تردید بر اساس معرفت قرآنی ، تکفیر اندیشه ، از جمله نشانه ھای کفر و نامسلمانی است .

 

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد پنجم ص 86

 

https://t.me/ensanchist

منشأ شک دینی، شک در عشق و شک علمی

۳۵۸ بازديد

منشأ شک دینی، شک در عشق و شک علمی

" شک " منشأ سؤال است. و محصول ناکامی انسان در جهان. این شک محصول فروپاشی احساس و ایده سعادت و لذت است. محصول اختلال غرایز و محصول شکست انسان به عنوان یک حیوان در جهان است. ولی این شک هنوز در صدد احیای مجدد لذت و سعادت جانوری می باشد یعنی در جستجوی بهشت است. در جستجوی یک حیوانیت شدید و جاودانه و رمانتیک. این شک به سوی مذهب یا مکاتب خلق مدینه های فاضله می رود که دیر یا زود باز هم شکست می خورد و فرو می پاشد و پوچ می شود. شک از شکست و پوچ شدگی بر می خیزد و به شکست و پوچی برتر و کامل می رسد تا جائیکه انسان را بر آستانه عدم قرار می دهد. و راضی به نبودن می سازد. شک همان شک به وجود است و لذا به عدم منجر می شود....

شک دینی، شک در عشق، شک علمی، همه این شک ها محصول عدم پاسخگوئی لازم دینی و عشق و علم به غرایز بشر است....

 

استاد علی اکبر خانجانی

کتاب شناخت شناسی ص ۱۱

 

نسخه نهائی علم طب

۶۲ بازديد

نسخه نهائی علم طب 

... و اینست که داروهای بیهوشی و مسکن ها و مخدرها و روان گردانها آخرین حرف را در طب جدید می زنند : باید کاری کرد که بشر هیچ نفهمد : اینست نسخه نهایی علم طب و کل دانش و فنون بشری که از نتایج علم طب محسوب می شوند که مرض و رنج را عارضه ای بر انسانیت می دانند و نه عنصری از انسانیت و نه موتور محرکه حیوانیت بسوی انسانیت و نه موتور محرکه تکامل شناخت و نه موتور محرکه معنویت. لذا این نوع شناخت ذاتاً ضد شناخت و ضد انسانیت و معنویت است و می خواهد انسان را در حیوانیتش جاودانه سازد و از انسان یک دیو بسازد : یک جانور جهانخوار. ...

 

استاد علی اکبر خانجانی 

کتاب شناخت شناسی ص ۹۲

مشکل زن مدرن

۵۹ بازديد

مشکل زن مدرن

۴۳- ولی مشکل زن مدرن که در جامعه مردانه تحصیل و کار می کند بسیار فراتر از زندگی زناشوئی است و مقدم بر آن است یعنی اینکه یک دختر جوان وقتی به خانه شوهر گام می نهد پیشاپیش هزارتوی نفسش تسخیر شده است بواسطه دهها و صدها مردی که با وی تحت عنوان همکلاسی و استاد و همکار و رئیس و رفیق در ارتباط بوده است که این نامحرمان تازه در رابطه زناشوئی به عرصه فعالیت و ظهور می رسند حتی اگر هیچ رابطه مستقیم جنسی با کسی برقرار نکرده باشد و این حقیقت را هر زن صادقی اقرار می کند که علت اصلی شکست زندگی زناشوئی است. حال اگر به این موارد وارده های تلویزیونی و اینترنتی و پورنوگرافیک را هم بیفزائیم متوجه محشر کبرای زندگی زناشوئی می شویم...

 

استاد علی اکبر خانجانی 

کتاب فریادِ زن

هر که کبرش بیش اعتیادش بیشتر

۷۱ بازديد

هر که کبرش بیش اعتیادش بیشتر

.. یعنی هر چه که انسان میل به خودنمائی بیشتری داشته باشد تا مطلوبتر و مقبولتر و محبوبتر واقع شود یعنی هر چه که بشر متکبرتر و مغرورتر باشد و غیرپرستی اش یعنی مردم پرستی اش شدیدتر باشد خواه ناخواه گرایش شدیدتری به نشئه کردن مصنوعی خود پیدا می کند تا هم شکست ها و رسوائی های خودش را در نزد خودش فراموش کند و نبیند و هم تکبر و سلطه گری اش را مهار سازد تا شاید از این طریق برای دیگران قابل تحمل شود.... 

 

تکبر و انکار در مقابل پوچ شدگیهای حاصل از جریان شناخت موجب فرو رفتن در عادات و گرایش به مواد نشئه زا و اعتیاد می شود. پس اعتیاد جزا و عذاب حاصل از انکار این واقعیت است که «من دروغ است و وجود ندارد» بنابر این هر که کبرش بیش اعتیادش بیشتر. و نیز بایست بدانیم که منزل گاه نهائی همه اعتیادها همانا اعتیاد به پول است. پول پرستی منشأ دائمی تخدیر و شناخت بوده است.

بنابر این اعتیاد و تخدیر علاجی جز خود - شناسی ندارد. و این کتاب داروی این درد بی درمان است و ما بقی روش ها فقط بر تنوع و شدت اعتیاد می افزاید و نهایتاً اعتیاد و تخدیر را مبدل به مذهب دجال آخرالزمان می سازد همانطور که ساخته است.

 

استاد علی اکبر خانجانی

کتاب شناخت شناسی ص 81 و 84

امپریالیزم شناخت ( انسان سلطه جو )

۶۱ بازديد

 امپریالیزم شناخت ( انسان سلطه جو )

فرد همواره می خواهد کل شناخت خود را برعلیه جهان بیرون و انسانهای محیط خود بکار گیرد و آنها را تحت فرمان خود آورد و زیر پای خود له کند و نابود سازد ولی همواره این شناخت است که پس از مهلت هایی که به فرد می دهد نهایتاً بر علیه سلطه گری اش قیام می کند و او را پوچ می سازد. در اینجا امپریالیزم شناخت یک امپراطور عادلی است و امپریالیزم ضد امپریالیزم محسوب می شود.

 

انسان امپریالیستی و سلطه جو که آرمانی جز نابودی دیگران ندارد و در جهان هستی جز خودش را نمی خواهد باقی بگذارد همواره سعی دارد کل جریان شناخت خود را تبدیل به ابزارهای سرکوب نماید : ابزارهای علمی و فنی و اخلاقی و هنری و عاطفی و نهایتاً نظامی و سیاسی و اقتصادی. در نزد او علم حقیقی آن است که علوم دیگران را باطل سازد و دیگران را مسخر و مسخره خود نماید، فن و مذهب و عاطفه اش نیز چنین است. در نزد او هر آنچه که بر علیه انهدام دیگران بکارش آید مفید است و مابقی بیهوده و بی ارزش است. ولی در هر پیروزی که درانهدام دیگران نصیبش می شود به ناگاه بطرز حیرت آوری خودش نیز باطل می شود و له می گردد. یعنی خودش نبز نهایتاً مشمول عملکرد و خاصیت شناخت خودش می شود و قربانی شناخت خود می گردد.

 

استاد علی اکبر خانجانی

کتاب شناخت شناسی ص ۸۹