خودشیفتگی

کتاب ها و سخنرانی های استاد علی اکبر خانجانی در باره همه موضوعات انسانی

بیماری اسکیزوفرنی

۴۲ بازديد
تمدن اسکیزوفرنیک
 
اسکیزوفرنی بیماری دو شخصیتی را گویند آنگاه که روان فرد به دو شقه منفک و بیگانه از ھم تقسیم شده باشد . این بیماری در رأس امراض روانی لاعلاج قرار دارد . در واقع این بیماری غایت ریا و نفاق بشر است و عنصر ذاتی مدنیّت بشر در طول تاریخ بوده است که حاصل تناقض جسم و روح ،ماده و معنا ، ادعا و عمل ، احساس و اندیشه و خیرو شر در نفس انسان است . بشر ھر چه متکبرتر و مغرورتر و پر مدعاتر می شود این تضاد و نفاق و شقاق ھم شدیدتر می شود و این بیماری ھم لاعلاج تر میگردد . این بیماری معلول ھویت اجتماعی بشر است و به لحاظی این شقاق بین ھویت فردی و جمعی رخ میدھد ھمانطور که ریا ھم اصولاً بیان ھمین واقعه در سطوح مختلف است .
 
اگر انسان مدرن مستمراً بسوی زندگی فردی وانزوا می رود که ھمین امرعلت نابودی خانواده است برای پنھان داشتن و حفظ این بیماری است . تفاوت بین ھویت وعملکرد فردی ھر کسی در آپارتمان خصوصی اش و آنچه که در روابط می نمایاند روز به روز شدیدتر می گردد تا جائیکه دیگر حفظ وادامه این وضع ھم ناممکن می شود . گرایش به مخدرات و روان گردانھا اساساً برای گریز و کتمان و یا پرکردن کاذب این خلاء و نفاق است و بر سرعت آن می افزاید .
 
تنھا راه نجات از این مرض مھلک تمدن سوز ھمانطور که سوروکین بزرگترین جامعه شناس قرن بیستم جھان به آن رسید ، رابطه عرفانی و ارادت قلبی بین دو انسان است که یک حیات دوقولو را پدید میآورد و شقاق را از بین می برد .
 
از کتاب " دائرة المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد ششم ص 75
 
t.me/darmanebimariha2

خودشیفتگی و خودباختگی!

۶۴ بازديد

 

آیا همه جاسوسیم؟

 

۳- براستی این چه مرضی است که هر که با ما نیست و مرید ما نیست جاسوس و خائن می شود. این چه پدیده ای است؟ 

استکبار فکری و تمام خواهی عقیدتی و خود-شیفتگی هویتی یکی از ویژه گیهای ما ایرانیان است که همه نهضت های آزادیخواهانه را به فساد می کشد و هر انقلابی را در ذاتش تبدیل به ضد انقلاب می کند و پس از هر نهضتی دوره ای از فترت و نسیان و حسرت و خودباختگی و خودفروشی رخ می نماید. این افراط و تفریط محصول طبیعی یکدیگر است: خودشیفتگی و خودباختگی! استبداد و سپس استعمار!

۸- ما یا غرق در خودشیفتگی هستیم و یا مبتلای به خودباختگی. و این عذاب آن است. یا شاه و امام می سازیم و یا می کشیم. یا بخودمان جایزه می دهیم و یا خاک بر سرمان می کنیم. و این داستان و حماقت تکراری گویا قابل عبرت هم نیست.

۱۱- هر که مثل من فکر نکند کافر یا جاسوس و خائن است: اینست بدبختی ملت ما.

 

از کتاب "نامه های عرفانی"استاد علی اکبر خانجانی ص ۱۹۲

چرا درباره زنان اینقدر بدبین هستید؟

۷۲ بازديد
چرا درباره زنان اینقدر بدبین هستید؟

(پاسخ به یک سؤال)

 

مابه ازای ھر یک مقاله یا کتابی که درباره زن وانتقاد به بدیھای زن نوشته ایم دھھا و بلکه صد ھا مقاله و
رساله درباره مرد و بدیھای او نگاشته ایم . و سایت ما اثبات ادعای ماست . فی المثل ھمه مطالبی که
درباره علم و تکنولوژی و سیاست و اقتصاد و تاریخ و ادبیات و فلسفه ھا نوشته ایم مربوط به عوالم و
مسائل مردانه است زیرا مردان سازندگان و مدعیان این عرصه ھا ھستند. منتھی شما می توانید از ما
بپرسید که : چرا اصولاً نسبت به ھمه اینقدر بدبین ھستید؟ که ما بارھا پاسخ این سئوال را داده ایم و آن
اینکه نگاه ما از منظر آسیب شناسی و درمانگری است ھمانطور که طبیب در جستجوی امراض بیمار
است و نه اعضای سالمش. علاوه بر این روح حاکم بر کل تاریخ ادبیات و فلسفه و مذھب و فرھنگ بشری
روح انتقاد است زیرا از منظر انتقاد و بدبینی است که راھگشائی و خلاقیت و مکاشفه و ابداعات رخ می
دھد ونه از منظر خودستائی و فخر فروشی و خودشیفتگی . کار ما اینست که نقاط بیمار را پیدا کرده و
بفشاریم تا آدمھا درد را احساس کنند و لااقل بدانند که بیمارند و چاره ای اندیشند. زیرا روح حاکم بر
رسانه ھای مدرن جھان ھمانا تخدیر و فریبکاری و گمراه سازی بشر است تا متوجه دردھای خود نشود و
بازیچه امیال آدمخواران جھانی گردد وآنھا را بعنوان ناجیان خود باور کند . پس بدبینی ما در واقع نیک بینی
ماست و بشر دوستی.

و اینکه ھر چیز زشتی از زن در مرد ریشه دارد و بالعکس.

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد چهارم ص 42