خوشگذرانی

کتاب ها و سخنرانی های استاد علی اکبر خانجانی در باره همه موضوعات انسانی

عرفان و ستاری

۳۳ بازديد

عرفان و ستاری

1- بسیاری از خوانندگان آثار ما این سئوال را پیش می آورند که مگر نه اینکه دین خدا تماماً ستاری و عیب پوشی از خلق است و امامان و عارفان ما ستاران جامعه و مظهر رحمت خدا بر مردمان بودند. پس چرا آثار شما همه اسرار مگوی خلق را برملا کرده است و آبروی بشریت را برده است و همه پرده ها را دریده است. آیا این امری عارفانه و خداپسندانه است؟

 

2- خداوند در کتابش بارها تأکید می کند که اکثر مردم کافر و منافق و احمق و فاسق هستند آیا این با رحمت خدا در تضاد است؟ علی(ع) که خود مظهر عشق خدا به خلق است در نهج البلاغه خطبه هائی در باره جهل و تبهکاری و حقارت مردم ایراد نموده است که در تاریخ خطبه های بشر سابقه ندارد و بعداً هم تکرار نشده است. علی (ع) که مظهر ستاری و عیب پوشی بوده پس این حرفهایش چه معنائی دارد؟ آیا آسیب شناسی و تشخیص امراض در علوم پزشکی و روان پزشکی به معنای بی حرمتی به بشریت است؟

 

3- مسئله ستاری مربوط به هویت افراد خاص با نام و نشان است و نه مربوط به بشر نوعی و عامه بشری.

4- ستاری یک معنای خلاق و تربیتی است و مطلقاً بمعنای کتمان فیزیکی عیوب و امراض نیست اگر چنین باشد که عین فریبکاری و تصدیق مفاسد و جهل بشر است به مانند والدینی که از فرط نژادپرستی مفاسد اخلاقی و عیوب فرزند خود را نادیده گرفته و بلکه آنرا حسنات فرض می کنند و فرزند خود را دیوانه و تبهکار می سازند و بجان جامعه می اندازند و عذاب روح خودشان هم می کنند و فرزند را هم سیاه بخت و نابود می سازند. اینکه رحمت نیست بلکه اتفاقاً بیرحمی و غایت خودپرستی و بی مسئولیتی و شقاوت است.

 

5- ستاری و عیب پوشی و رازداری برای آن است که آدمی دریده و وقیح نگردد و از اصلاح خود مأیوس نشود نه اینکه در پلیدی و جهلش قهارتر و مفتخر گردد و ریاکار شود.

 

از کتاب بارانداز حکمت ص 50

93- کتاب صوتی (4) بارانداز حکمت - ۱۳۸۸ (The Terminal of Wisdom)

93کتاب بارانداز حکمت - ۱۳۸۸ (The Terminal of Wisdom)

همه کتاب های صوتی و متنی استاد علی اکبر خانجانی در سایت :khanjany.com و nooreomid.net 

نشانی تلگرام: khodshenasi4@

 

 نشانی آپارات : aparat.com/bihamta95

عیاشی و فحاشی

۶۱ بازديد

عیاشی و فحاشی

عیاشی و اراده به خوشگذرانی واکنش فقدان ھر عیش و سرور و نشاط زندگی دردل بشر است و

نشانه افسرده گی می باشد . و لذا آنان که افسرده تر و دلمرده ترند بیشتر تظاھر به عیش و قھقھه و

عربده می کنند و این از علائم کفر قلبی است .

و امّا چرا عیاشی ھا غالباً به فحاشی و عربده و بی آبروئی منجر می شود و لذا به تشنجی مضاعف

منتھی می گردد و این تشنج مجدداً مترصد برون افکنی است که در برنامه ھای عشرتکده ای و

عیاشیھای فرمالیستی و نمایشی خودنمائی می کند و در جنایت کامل می گردد.

تشنجات درونی انسان ھمواره در عرصه برون افکنی حتّی در عیّاشی ھایش ھم بصورت فحاشی و

اغتشاش آشکار می شود و فاحشگی و وقاحت نفس را بر می تاباند . اینستکه آنھائیکه بواسطه بخل

و کینه و کفرشان دارای قلوبی افسرده و منجمد و روانی راکد ھستند بیشتر جنب و جوش و عربده و

رقاصی می کنند تا اندکی آن سیاھی و ثقل و رکود باطن را برون بریزند و ادامه حیات یابند . اینست که

عیش کافران ھمواره با فحش و وقاحت و اغتشاش و عربده توأم می شود و این امری اجتناب ناپذیر است

و بمانند رقص در زنجیر است . ھمه جنایتھا در انتھای یک جریان عیاشی رخ می نمایند و به مثابه غایت

برون افکنی تشنج و جنون است .

انسانی که دلی زنده و روانی با انبساط و زلال و خلاق دارد در ھمه حال از زندگی لذّت می برد حتّی در

رنجھایش نیز لذّتی برتر نھفته است و لذا نیازی به عیاشیھای برنامه ریزی شده ندارد . ولی جشن و

عروسی و عزای کافران جملگی تشنج بار و با عربده است . آنھا از ھر فرصتی برای برون افکنی ثقل و

سیاھی دل بھره می گیرند و این به مثابه استفراغ روانی است و برون افکنی آتش دوزخ .

از کتاب "دایره المعارف عرفانی" استاد علی اکبر خانجانی جلد پنجم ص 230