آرزوها

کتاب ها و سخنرانی های استاد علی اکبر خانجانی در باره همه موضوعات انسانی

دامهای شیطان

۶۲ بازديد
دامهای شیطان
 
علی(ع) آرزوھا ر ا دامھای شیطان می نامد. آرزوھا به این دلیل دامھای شیطان ھستند که موجب نسیان
می شوند و انسان را از واقعیت آنچه که ھست بیگانه می کنند ودر سراب آینده ای که ھرگز فرا نمی
رسد دیوانه می سازند. آرزوھای ما یا ھرگز تحقق نمی یابند که موجب جنون ابدی ھستند و یا اگر ھم
بظاھر تحقق می یابند ولی باطناً ھرگز آنچه که ما در خیال داشتیم نیست و براستی یک دام است که
ظاھرش آرمانی و باطنش جھنمی است. آدمی به ھیچ آرزوی دنیوی نمی رسد الا اینکه آن حس حیات و
ھستی که بواسطه اش می بایست از آن آرزو بر خوردار شود دیگر و جود ندارد و در راه رسیدن به آرزو از
دست رفته است.
و بقول معروف جا تر است ولی بچه نیست. پس براستی که آرزو در ھر دو صورتش فریب شیطانی است
که کل سرمایه عمر و انرژی انسانی و معنویت ما را بغارت می برد. اصولاً ھر آرمان ھر چند مقدس که
قرار بر تحقق دنیوی داشته باشد یک آرزوی دنیوی محسوب می شود و یک دام است. آدمی به لحاظ
ذھنیت، تحقق نیازھایش را فقط در صورت مادی امور درک می کند و این ھمان قلمرو فریب است. و این
ضعف ادراک منطقی بشر است که جز درمادیت امور، برای خود امکان بکام رسیدن نمیبیند . انسانیکه
اھل باطن باشد می داند که عیش ناب و برخورداری جاودانه از ھر چیزی درگذشتن از آن ممکن است.
واین راز بکام رسیدن انسان در جھان است : از کام گذشتن !
 
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد دوم ص242

پیروزی بزرگ

۷۸ بازديد

پیروزی بزرگ

علی (ع) می فرماید: « یأس پیروزی بزرگ است ». گوئی بکام رسیدگیھا جملگی پیروزیھای حقیرند و

فقط ناکامی و یأس حاصل از آن پیروزی بزرگ است . چرا؟ زیرا انسان آنگاه که از ھمه کس و ھمه چیز و

جھان بیرونش مأیوس شد تازه بخودش میرسد و این آستانه پیروزی عظیم است ھمانطور که

خودشناسی ھم علم اعظم است . آدمی ھر چه که زودتر از غیر خود مأیوس شود زودتر به غایت دنیا و

آستانه آخرت رسیده است و مابقی عمرش را با خود زندگی می کند و خود را می آزماید . یعنی خود

آزمونگر را می آزماید و این ھمان عرصه شناخت شناسی است و در این عرصه آدمی بتازگی علت

ناکامیھا و شکست ھای گذشته را درک می کند زیرا در می یابد که او ھرگز نمی دانسته که چه می

خواھد زیرا خواسته ھایش از خود او نبوده بلکه خواسته ھا از دیگران به او القا شده است . او ھرگز

خودش نبوده است او ھمواره غیر بوده و دیگران در او و به جای او زیسته اند به ھمین دلیل ھیچ امری او

را راضی نکرده است زیرا خود او گم بوده است و حالا خود را یافته است و میخواھد بداند که چه میخواھد

. ولی ھر چه که بیشتر در خود تأمل می کند می بیند که براستی ھیچ چیزی نمی خواھد که ارزش آنرا

داشته باشد تا خود را به زجر و عذاب افکند فقط یک حداقل معیشت است که بھر طریقی به آسانی می

آید و نیاز به جان کندن نیست . لذا او خود را بکام رسیده و پیروز می یابد و مجال این را پیدا می کند تا

چیزی برتر از این دنیا بخواھد که جاودانه باشد . او تازه این مجال را یافته که به بعد از این جھان فکر کند

به معنای حیات و ھستی و علت آمدن و رفتن . این پیروزی معنای انسان است و انسانیت .

 

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد دوم ص 188