احساس رضایت

کتاب ها و سخنرانی های استاد علی اکبر خانجانی در باره همه موضوعات انسانی

در جستجوی خوشبختی

۵۸ بازديد

در جستجوی خوشبختی

ھیچ جستجوئی احمقانه تر از جستجوی خوشبختی نیست زیرا خوشبختی در وجود ماست ھمانطور که

بدبختی.

لذا جستجوی خوشبختی و برنامه ریزی برای دست یافتن به آن به مثابه دنبال نخود سیاه رفتن است .

برای رسیدن به خوشبختی کافیست که از جستجوی آن دست بکشیم و برایش برنامه ریزی نکنیم بلکه

باز ایستیم زیرا خوشبختی که ھمان احساس رضایت قلبی است ھرگز امری مربوط به شرایط و امکانات

نیست و گرنه بشر مدرن اکثراً می بایستی خوشبخت شده باشند زیرا بخش عمده ای از آرزوھای

انسانھای دوران گذشته درعصر ما تحقق یافته است درحالیکه انسان مدرن بدبخت ترین انسانھاست .

گرایش جھانی به خود – تخدیری و خودکشی و اوج گیری توحش و جنون و جنایت دال بر این بدبختی

فزاینده است .

ایده و آرمان و برنامه برای خوشبختی تنھا قلمرو پیدایش بدبختی است . آنچه که خوشبختی نامیده می

شود نام مستعار بدبختی است که شیطان در ذھن ما القاء کرده است و ما را به آن وعده می دھد .

بدبختی محصول ایده و آرمانی است که خوشبختی نامیده می شود . بدبختی معلول آرمانشھرھای

ذھنی ماست که ما را از کانون خوشبختی حقیقی که دل ماست و اکنونیّت ماست غافل کرده است .

خوشبختی فردا، ایده شیطان است .

 

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد پنجم ص 10

خوشبختی یعنی چه ؟

۵۶ بازديد

خوشبختی یعنی چه ؟

ھمه ما می دانیم که خوشبختی مطلقاً ربطی به شرایط و امکانات بیرونی زندگی ما ندارد و این امر را کل

بشریّت به تجربه درک کرده است . چه بسا امکانات بیرونی مد نظرمان که می پنداریم باعث خوشبختی

ما می شود فراھم می آید ولی اندکی احساس خوشبختی بما نمیدھد و بلکه با حیرت می بینیم که

ھمان احساس خوشبختی سابق را ھم از دست داده ایم . چرا؟ یعنی در جریان تلاش برای فراھم کردن

اسباب خوشبختی خود، بدبخت شده ایم . این یک قاعده بشری در سراسر جھان است .

خوشبختی یک احساس است و لذا مطلقاً به زبان منطقی و فنی و مادی قابل توصیف و نمایش نیست .

خوشبختی احساس رضایت چیزی در اعماق ماست که نمی دانیم آن چیز چیست یا کیست . بھرحال آن

کس خود خود ما ھستیم که معلوم می شود که راضی نیست . از کی ؟ از خود ما . در اینجا خود خود ما

از خود ما راضی نیست و ما را سرزنش و لعن و نفی می کند . این ھمان وجدان یا خدای ماست . پس

بایستی او را در خود بشناسیم که کیست و چه می خواھد تا راضی اش کنیم از خودمان . و میدانیم که

به ھیچ وجه ھم نمی توانیم او را فریب دھیم بلکه فقط در جنگ با او وجودمان تبدیل به جھنّم میشود و

این ھمان بدبختی است . خوشبختی یعنی از خود راضی بودن . ولی اکثر ما راه و روش این راضی کردن

خودمان را در اعماق دلمان نمی دانیم . ولی کسانی بنام پیامبران خدا آمده اند تا این راه و روش را

بما آموزش دھند و آن دین خداست که راه تقوی و از خود گذشتن است . خود خود ما وقتی از ما راضی

می شود که از خود بگذریم . آنگاه او از ما راضی می شود . یعنی بمیزانی که در صدد خوشبخت کردن

خود ھستیم او از ما راضی نیست و لذا احساس بدبختی می کنیم . پس تنھا راه خوشبخت شدن دست

کشیدن از خوشبخت کردن خویش است . ولی اکثر ما آن کانون خوشبختی و رضایت از خود را در بیرون از

خود جستجو می کنیم یعنی در نگاه و حرف دیگران . ما می خواھیم که دیگران ما را خوشبخت بدانند و

ھر کسی ھم توقع را از دیگری دارد و در عین حال ھر کس بمیزان بدبختی دیگران است که خود را

خوشبخت می یابد. و بدینگونه است که ھرگز از این نگاه ھیچکس خوشبختی را نخواھد یافت الّا برای

لحظاتی بسیار کوتاه آنھم از زبان ریائی و چاپلوسی دیگران . چون ھر کسی در بدبختی دیگران احساس

خوشبختی را می جوید لذا ھیچکس حاضر نیست خوشبختی دیگران را بخواھد و به زبان آورد . و اتفاقاً

اگر ھم دیگری را خوشبخت می یابد سعی می کند خلاف این امر را به او بازگوید . پس احساس

خوشبختی بواسطه دیگران ھمان برزخ است که گاه در جدال برای اثبات خوشبختی خود و بدبختی

دیگران چه دوزخھا به پا می گردد.

نگاه و اندیشه دیگری در باب خوشبختی وجود دارد که اندکی عاقلانه تر می نماید و آن اینکه بخواھیم تا

دیگران از ما راضی باشند . بدینگونه کمر خدمت به دیگران می بندیم و بکلی دست از خود می کشیم و

ایثار پیشه می کنیم تا از ما راضی شوند و گاه در این جھت به خود فروشی می پردازیم تا ما را بپرستند .

خدمت و ایثار به دیگران جھت ارضای نفس خویش. و ما می خواھیم این رضایت را از جانب دیگران

بیابیم و بشنویم ولی ھرگز چنین نخواھد شد الا برای مدتی بسیار کوتاه آنھم از روی ریا . از این منظر ھم

به ھمان نتیجۀ اوّل می رسیم که ھرگز به قصد ارضای خود و احساس خوشبختی نمی توان به این

احساس رسید چه از طریق خود پرستی و چه از طریق از خود گذشتگی به نیّت پرستیده شدن . نتیجۀ

نھائی اینکه ارادۀ به خوشبخت شدن منشأ بدبختی بشر است . در واقع بدبختی ھمان اراده و اندیشۀ

خوشبختی است.

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد سوم ص 47