خوشبختی

کتاب ها و سخنرانی های استاد علی اکبر خانجانی در باره همه موضوعات انسانی

آیا خدا هستید

۶ بازديد


پاسخ به یک نامه
( آیا خدا هستید)
س:
در سایت شما با کتابی بنام « ھستی بایستی » روبرو شدم که گویا زندگینامه عرفانی شماست که شما در این کتاب ادعای خدائی کرده اید آیا اینطور نیست ؟منظور شما چیست ؟
پاسخ ما :
گمان نمی کنم خداوند در جائی گفته باشد که فقیر و حقیر و بیمار و بیکس و بدبخت است. من در این کتاب ادعای انسانی کرده ام و نشان داده ام که انسان بودن بسیار شاقه تر از خدا بودن است. و لذا ھیچکس تاکنون چنین ادعائی نکرده بلکه بسیاری ادعای خدائی کرده اند. و ما ھم خواسته ایم تا آبروی فقر و بیماری و بدبختی بشر را حفظ کنیم. و بلکه به آن فخر نمائیم زیرا پیامبر ما این درس را بما  موخته است. پس شما ھم چنین ادعائی کنید که خدا پسندانه ترین ادعاھاست آنھم در دوره ایکه حتی مبلغان دینی و اخلاقی ھم فقر را لعنت می کنند و عملاً فقط ثروتمندان را به بھشت می فرستند.
بھرحال مطمئن باشید ھیچکس چنین خدای فقیر و بیمار و بدبخت را به خدائی قبول نمی کند و لذا ھیچ خدشه ای بر عرش او وارد نمی شود خیالتان راحت باشد او خودش به تنھائی می تواند از خودش حراست کند و نیازی به بادی گارد ندارد.
منظور ما از این کتاب آن است که ترمز را بکشید و اندکی مکث کنید در سراشیبی راھی که خوشبختی 
نامیده اید.

 

از کتاب " دائرة المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد چهارم ص 35

کتاب صوتی (1) دائرة المعارف عرفانی ۴ (رب شناسی‌،فلسفه شناخت،فلسفه خودشناسی‌وخداشناسی‌)

کتاب صوتی (2) دائرة المعارف عرفانی ۴ (رب شناسی‌،فلسفه شناخت،فلسفه خودشناسی‌وخداشناسی‌)

کتاب صوتی (3) دائرة المعارف عرفانی ۴ (رب شناسی‌،فلسفه شناخت،فلسفه خودشناسی‌وخداشناسی‌)

کتاب صوتی (4) دائرة المعارف عرفانی ۴ (رب شناسی‌،فلسفه شناخت،فلسفه خودشناسی‌وخداشناسی‌)

کتاب صوتی (5) دائرة المعارف عرفانی ۴ (رب شناسی‌،فلسفه شناخت،فلسفه خودشناسی‌وخداشناسی‌)

کتاب صوتی (6) دائرة المعارف عرفانی ۴ (رب شناسی‌،فلسفه شناخت،فلسفه خودشناسی‌وخداشناسی‌)

کتاب صوتی (7) دائرة المعارف عرفانی ۴ (رب شناسی‌،فلسفه شناخت،فلسفه خودشناسی‌وخداشناسی‌)

کتاب صوتی (8) دائرة المعارف عرفانی ۴ (رب شناسی‌،فلسفه شناخت،فلسفه خودشناسی‌وخداشناسی‌)

کتاب صوتی (9) دائرة المعارف عرفانی ۴ (رب شناسی‌،فلسفه شناخت،فلسفه خودشناسی‌وخداشناسی‌)

کتاب صوتی (10) دائرة المعارف عرفانی ۴ (رب شناسی‌،فلسفه شناخت،فلسفه خودشناسی‌وخداشناسی‌)

کتاب صوتی (11) دائرة المعارف عرفانی ۴ (رب شناسی‌،فلسفه شناخت،فلسفه خودشناسی‌وخداشناسی‌)

کتاب صوتی (12) دائرة المعارف عرفانی ۴ (رب شناسی‌،فلسفه شناخت،فلسفه خودشناسی‌وخداشناسی‌)

کتاب صوتی (13) دائرة المعارف عرفانی ۴ (رب شناسی‌،فلسفه شناخت،فلسفه خودشناسی‌وخداشناسی‌)

کتاب صوتی (14) دائرة المعارف عرفانی ۴ (رب شناسی‌،فلسفه شناخت،فلسفه خودشناسی‌وخداشناسی‌)

کتاب صوتی (15) دائرة المعارف عرفانی ۴ (رب شناسی‌،فلسفه شناخت،فلسفه خودشناسی‌وخداشناسی‌)

کتاب صوتی (16) دائرة المعارف عرفانی ۴ (رب شناسی‌،فلسفه شناخت،فلسفه خودشناسی‌وخداشناسی‌)

کتاب صوتی (17) دائرة المعارف عرفانی ۴ (رب شناسی‌،فلسفه شناخت،فلسفه خودشناسی‌وخداشناسی‌)

کتاب صوتی (18) دائرة المعارف عرفانی ۴ (رب شناسی‌،فلسفه شناخت،فلسفه خودشناسی‌وخداشناسی‌)

کتاب صوتی (19) دائرة المعارف عرفانی ۴ (رب شناسی‌،فلسفه شناخت،فلسفه خودشناسی‌وخداشناسی‌)

کتاب صوتی (20) دائرة المعارف عرفانی ۴ (رب شناسی‌،فلسفه شناخت،فلسفه خودشناسی‌وخداشناسی‌)

کتاب صوتی (21) دائرة المعارف عرفانی ۴ (رب شناسی‌،فلسفه شناخت،فلسفه خودشناسی‌وخداشناسی‌)

کتاب صوتی (22) دائرة المعارف عرفانی ۴ (رب شناسی‌،فلسفه شناخت،فلسفه خودشناسی‌وخداشناسی‌)

کتاب  دائرة المعارف عرفانی ۴ (رب شناسی‌،فلسفه شناخت،فلسفه خودشناسی‌وخداشناسی‌)

نامه عرفانی: معمای آرام و قرار

۳۰ بازديد

معمای آرام و قرار

 

436- آرام و قرار گرفتن یعنی آرام و قرار گرفتن در خویشتن! آیا نه اینست؟

 

437- ولی گویا هیچکس نمی تواند در خود قرار گیرد و آرام شود زیرا جهان بیرون امکان لحظه ای در خود نشستن را به کسی نمی دهد و دمادم او را بسوی خود وسوسه می کند و بیقرار می سازد و از خویشتن بیرون می آورد و به بازی می گیرد.

 

438- پس اشیاء و آدمها و بازیهاست که به انسان امکان قرار و جلوس در خویشتن نمی دهد. پس کافیست که دست از بازی با اشیاء و آدمها بردارد تا آرام و قرار گیرد.

 

439- ولی به لحاظی دیگر، آدمها دست بهر کار و تلاش و بازی و رابطه ای که می زنند به قصد آرام و قرار گرفتن است ولی همین راه و روش خود ضد مقصود انسان از هر تلاشی است زیرا هر چیزی که انسان را از خودش بیرون آورد موجب بیقراری است.

 

440- آدمها می گویند بگذار به اندازه کافی اشیاء و امکانات و ثروت و رفاه جمع آوری کنم تا آنگاه بتوانم در خود قرار و آرام گیرم ولی چنین لحظه ای هرگز فرا نمی رسد زیرا هر چه که این امکانات و اشیاء بیشتر می شوند نیازمند به مراقبت هستند و لذا هدف و مقصود از این امکانات قربانی خود امکانات می شود. انسان برای آرام و قرار گرفتن فقط کافیست که در خود بنشیند و بازی نکند زیرا آنگاه که خیلی خسته شد و براستی اراده کرد تا به خانه وجود بازگردد و در خود آرام و قرار گیرد دیگر درب ورود به خانه وجود را نمی یابد و یا اصلاً خانه اشغال شده است و به او اجازه ورود نمی دهند و یا اصلاً آدرس خانه را گم کرده است.

 

از کتاب نامه های عرفانی

109-  کتاب صوتی (1) نامه‌های عرفانی ( ج 3 ) – ۱۳۸۸

109-  کتاب صوتی (2) نامه‌های عرفانی ( ج 3 ) – ۱۳۸۸

109-  کتاب صوتی (3) نامه‌های عرفانی ( ج 3 ) – ۱۳۸۸

109-  کتاب صوتی (4) نامه‌های عرفانی ( ج 3 ) – ۱۳۸۸

109-  کتاب صوتی (5) نامه‌های عرفانی ( ج 3 ) – ۱۳۸۸

109-  کتاب صوتی (6) نامه‌های عرفانی ( ج 3 ) – ۱۳۸۸

109کتاب نامه‌های عرفانی ( ج 3 ) – ۱۳۸۸

 

دانلود رایگان کتاب های صوتی و متنی استاد علی اکبر خانجانی در سایت :khanjany.com و nooreomid.net 

نشانی تلگرام: khodshenasi4@

 

 نشانی آپارات : aparat.com/bihamta95

کتاب صوتی : زندگینامه ماورای طبیعی من - 3

۳۹ بازديد

کتاب صوتی : زندگینامه ماورای طبیعی من - 3

تألیف استاد علی اکبر خانجانی

قسمت 11

قسمت 12

قسمت 13

قسمت 14

قسمت 15

قسمت 16

فایل pdf

@eshghvaerfan2

آموزه های شیطانی

۳۳ بازديد

آموزه های شیطانی

و از میان همه آموزه های شیطانی هیچیک مخربتر از القای آرزوهای دنیوی و آرمانهای مادی نیست که کل حواس و هوش و عقل و احساس بشر را بطور مادام العمر در سیطره ظلمت دهر قرار میدهد و دانستیم که سلطان ظلمات دهر پرستی هم ابلیس است که یک پایش در گذشته و پای دیگرش در آینده است و لذا حواس و هوش بشر را از واقعیت الساعه و جاری غافل و کور و کر و احمق می سازد و از حیات و هستی حی و قیومی خداوند محروم مینماید و این هلاکت کامل است.

از کتاب شیطان شناسی استاد علی اکبر خانجانی ص 17

 

@khodshenasi4

Nooreomid.net

تنها راه خوشبختی

۳۲ بازديد
تنها راه انسان بودن و خوشبخت بودن
 
۵۷۶- هیچکس جز من نمی خواهد خوشبخت باشد. خوشبخت بودن لیاقت و جسارتی عظیم می طلبد.
 
۶۰۹- دیوانه کسی است که در خودش نگنجد. پس جز من همه دیوانه اند.
 
۶۲۵- بدبخت کسی است که دیگران را مسبب بدبختی خود می داند. اینست تعریفی که من از خوشبختی می کنم. این انسانی ترین تعریف از خوشبختی و بدبختی است.
 
۶۴۲- هیچکس تا به امروز اهمیت سرنوشت ساز " خود - شناسی " را همچون من واضح نکرده و راه و روش آن را ننموده است : خودشناسی به عنوان تنها راه انسان بودن، خوشبخت بودن، متعالی بودن و بودن.
 
۶۶۱- هر که از من بگریزد و یا به هر دلیلی حقایق مرا انکار نماید برای سقوط آزاد خویشتن آماده می شود. من حبل متین هستم. طناب خدا.آیا اهل " دار " هستید؟
 
۶۷۸- هر کاری که به خاطر دیگران باشد به خاطر شیطان است. آیا شیطان را شناختید؟ اسم مستعارش ایثار است.
 
۶۵- فتنه ای نیست الا در لباس ایثار و خدمت و محبت. و نیز خیانتی.
 
۷۰- من آن خطی هستم که راست را از دروغ جدا می کند : فرقان !
 
استاد علی اکبر خانجانی
 
 کتاب هستی بایستی
 
t.me/eshghvaerfan2

هستی جاوید

۴۵ بازديد
نور محبت 
 
۶۹- و نور محبت جز در ارتباط معنوی و قلبی با یکی از علیین، حاصل نمی آید زیرا علیین مظاهر نور علی نور هستند که نور محبت خدلست و جز بواسطه الحاق به این نور نمی توان به نور جهان ملحق شد و به نور خدا زنده گردید و از مرگ در زندگی نجات یافت.
 
۷۰- آنکه دلش به نور محبت حق زنده نباشد محبوس در شقاوت و ظلمت نفس خویش است و بین مرگ و زندگی جان می کند. نور محبت نور الحاق به وحدت عالم وجود است در سیر الی الله و رتق مجدد جهان!
 
۷۲- و دوست داشتن اجر از خود گذشتن در قبال امامی حی است. کسی که در رابطه با او احساس حیات و هستی جاوید و بی نیازی می کنی!
 
استاد علی اکبر خانجانی
 
کتاب خداشناسی امامیه(شرح اسمای الهی) جلد اول ص ٢٠٧
 
t.me/eshghvaerfan2

مشاوره شیطانی

۴۵ بازديد
مشاوره شیطانی
 
۴- زنا با القای دروغین مفهوم عشق رخ می دهد! زورگوئی و ظلم و تجاوز به حقوق عزیزان با اتکای به مفهوم دروغین محبت و عشق و ایثار رخ می دهد! بسیاری از خیانتها با توجیه خدمت انجام می گیرد! دزدی با توجیه گرفتن حق خود از دیگران انجام می شود و ... و این جریان خود واژگونسازی بشر است از طریق دروغهائی که به خودش می گوید البته با مشاوره های شیطانی! 
 
استاد علی اکبر خانجانی
 
کتاب خداشناسی امامیه جلد پنجم ص ۷۲۶

با بازیگران

۷۵ بازديد

با بازیگران

ای بازیگران وادی عدم که نقش وجود را بازی می کنید! در این نقش ها آیا احساس وجود می کنید؟

برخی از شما نقش غنی را ایفا می کنید و برخی نقش فقیر را، برخی نقش قاتل را و برخی نقش مقتول را، برخی نقش خوشبخت و برخی نقش بدبخت را، برخی نقش عاقل و برخی نقش دیوانه را، برخی نقش عاشق و برخی نقش معشوق را، برخی نقش خوب و برخی نقش بد را، برخی نقش مؤمن و برخی نقش کافر را و ... .

بنگرید که جز نقش نیستید، واقعیت ندارید. آیا در کدامین مدرسه اینهمه نقشها را آموخته اید؟ می دانم در مدرسه ها! در مدرسه ها نقش وجود را آموخته اید تا نقش خدا را بازی کنید. و اینک از مدرسه بی نیاز و بیزار شده اید زیرا تماماً نقش گشته اید، نقش وجود! 

ای بازیگران نقش وجود، نقش آدم را هم آیا بازی می کنید؟ و یا فقط نقش خدا را دوست می دارید که بازی کنید؟ آری براستی مدتی است که دیگر نقش آدم فراموش شده است و بازی این نقش چه تهوع انگیز و نفرت آور و زجر دهنده گشته است و عین جنون و جنایت محسوب می شود و هیچ تماشاگری هم ندارد.

...

برای آدم بودن چه زجرها کشیدید. ولی کافی بود که هیج کاری نکنید همین و بس! تمام جان کندن شما برای آن بود که آدمیت خود را برای دیگران به اثبات برسانید و نتوانستید و لذا اصلا آدم بودن خود را طرد و نابود ساختید زیرا کسی نبود که آدمیت شما را تصدیق کند، آنکسی هم که تصدیق کرد او را تکفیر نموده و کشتید و سپس به تقلید از وی پرداختید تا شاید آدمیت شما برای خودتان ثابت شود ولی نشد و دیوانه گشتید و آدمیت را بکلی منکر شدید. آن کس همواره من بوده ام که یکبار دگر زنده شده ام ولی هیچ کس را طالب آدم شدن نمی یابم....

از کتاب"ابّر انسان" استاد علی اکبر خانجانی ص ۷

در جستجوی خوشبختی

۵۸ بازديد

در جستجوی خوشبختی

ھیچ جستجوئی احمقانه تر از جستجوی خوشبختی نیست زیرا خوشبختی در وجود ماست ھمانطور که

بدبختی.

لذا جستجوی خوشبختی و برنامه ریزی برای دست یافتن به آن به مثابه دنبال نخود سیاه رفتن است .

برای رسیدن به خوشبختی کافیست که از جستجوی آن دست بکشیم و برایش برنامه ریزی نکنیم بلکه

باز ایستیم زیرا خوشبختی که ھمان احساس رضایت قلبی است ھرگز امری مربوط به شرایط و امکانات

نیست و گرنه بشر مدرن اکثراً می بایستی خوشبخت شده باشند زیرا بخش عمده ای از آرزوھای

انسانھای دوران گذشته درعصر ما تحقق یافته است درحالیکه انسان مدرن بدبخت ترین انسانھاست .

گرایش جھانی به خود – تخدیری و خودکشی و اوج گیری توحش و جنون و جنایت دال بر این بدبختی

فزاینده است .

ایده و آرمان و برنامه برای خوشبختی تنھا قلمرو پیدایش بدبختی است . آنچه که خوشبختی نامیده می

شود نام مستعار بدبختی است که شیطان در ذھن ما القاء کرده است و ما را به آن وعده می دھد .

بدبختی محصول ایده و آرمانی است که خوشبختی نامیده می شود . بدبختی معلول آرمانشھرھای

ذھنی ماست که ما را از کانون خوشبختی حقیقی که دل ماست و اکنونیّت ماست غافل کرده است .

خوشبختی فردا، ایده شیطان است .

 

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد پنجم ص 10

درد تنهایی

۵۷ بازديد

درد تنهایی

شاید در ھیچ برھه ایی از تاریخ مانند این دوران، بشر اینچنین احساس تنھایی نکرده است و گویی تن ،

ھمان زندانی است که ما را در خود محبوس ساخته است .

ھیچ کس ما را درک نمی کند و حتی ھنگامی که می خواھیم برای دیگری درد دل کنیم تنھا باید شنوندۀ

نصیحت ھای وی باشیم . اما ھمۀ ما از نصیحت خسته شده ایم . ازھنگامی که بدنیا آمدیم ما را نصیحت

کردند و به ما گفتند خوب باشید ، راستگو باشید ، با گذشت باشید ، بخشنده باشید و...... و ما ھر چه در

اطراف خود گشتیم تا انسانی مھربان ، باگذشت ، راستگو و... را بعنوان الگو بیابیم ، نیافتیم. به ما گفتند

پیامبران خدا چنین بوده اند اما ١٤٠٠ سال است که دیگر پیامبری ظھور نکرده است. که اگر ھم چنین بوده

است ما را چکار ؟

در تمام عمرمان در جستجوی انسانی بودیم که بتوانیم به او اعتماد کنیم .کسی که ما را با تمام زشتی

ھایمان دوست داشته باشد و به چشم حقارت به ما ننگرد.

دوستان زیادی پیدا کردیم اما ھیچکدام به ما وفا نکردند ھمانطور که ما نیز به آنھا وفا نکردیم.

دوست نداشتیم دیگران به چشم حقارت و اھانت به ما بنگرند پس مجبور بودیم تمامی ضعف ھا،

شکست ھا و یأسھای خود را در درونمان پنھان کنیم و ھنگامی که به دیگران میرسیم نمایشی از لبخند

و خوشبختی بر پا کنیم .

و آنقدر در اثبات خوشبختی و شادیمان به دیگران نقش بازی کردیم که خودمان نیز فراموش کردیم که درد

واقعی امان چیست و تنھا چیزی که از خودمان، بیادمان ماند این بود که آرامش نداریم . و به ھمین دلیل

مجبور شدیم دست به دامان مردم شویم و علت بی قراری امان را از آنان بپرسیم. میدانید آنان به ما چه

گفتند ؟

گفتند تمام درد شما از بی پولی است اگر پولدار شوید آرامش می یابید. ما نیز حرف آنان را پذیرفتیم و

برای پولدار شدن دست به ھر کاری زدیم و سپس خانه خریدیم ،ماشین خریدیم و لوازم لوکس برای خانه

امان تھیه کردیم . چند صباحی جمع آوری پول ما رابه خود مشغول داشت اما دیری نگذشت که دریافتیم

که پول نیز نتوانسته تنھایمان را از میان ببرد و ما ھمچنان در درون خود غریب و بی کسیم . چرا؟

برای اینکه ھمان ابتدا پاسخ را داده باشیم باید بگوئیم که تنھایی بشر امروز، ھیچ علاجی ندارد و شاید

بتوان گفت که تنھا راه علاج آن ، پذیرش آن می باشد .

تنھایی بشر امروز نشأت گرفته از دورانی است که در آن زندگی می کند . دورانی که آخرالزمان نامیده

 می شود . ھمانطور که در قرآن می خوانیم:«قیامت آن گاه است که ھر کسی تک و تنھا می شود و

 ھیچک سرا یاری کمکی به دیگران نیست و جز خدا یاوری نمی یابد.»

تجربۀ تاریخی نشان داده است که بشر تا زمانی که مجبور نشود روی به خدا نمی کند. و حال ھمان

دورانی است که بشر مجبور است برای رسیدن به آرامش، به خداوند روی کند زیرا دیگر ھیچ چیز به او

آرامش نمی دھد .

اگر کمی به اعمال روزمرۀ خود دقیق شویم در خواھیم یافت که بسیاری از اعمالیکه ھر روزه آن را تکرار

می کنیم تنھا برای این است که نمی خواھیم تنھایی امان را بپذیریم و به ھمه چیز پناه می بریم به جز

خداوند .

ساعتی در خیابان ھا ول می گردیم و پسر بازی و یا دختر بازی می کنیم ویا به خود القا می کنیم که

عاشق شده ایم ،ساعتی پای کامپیوتر می نشینیم و چت می کنیم و یا به موبایلمان ور می رویم ، به

میھمانیھای کسل کننده و یا دوره گردیھای مضحک می رویم و با کسانی که از آنھا خوشمان نمی آید

رابطه برقرار می کنیم و .....

تمام اینھا برای این است که تنھایی مان را نابود سازیم اما ھیچ موفقیتی حاصل نمیشود و باز تنھایی چون

باری سنگین بر روحمان فرود می آید .

و در انجام ھمین تلاشھای مذبوحانه برای فرار از تنھایی است که مبتلا به بسیاری از گناھان می شویم

بدون اینکه واقعاً اراده به انجام آن داشته باشیم .

آری دیگر ھیچکس نیست که ما را درک کند وھمه ما ،در درون خود محبوس شده ایم .

اما تمام احساس تنھاییمان به این دلیل است که فراموش کرده ایم که در درونمان یکی وجود دارد که از

ھمان بدو تولد در انتظار ماست . اگر ھمیشه او را فراموش می کنیم به این دلیل است که او از خود جز

نامی باقی نگذاشته است .او از ھمان زمانی که جھان ھستی را خلق کرد در انتظارمان بود که شاید

روزی به او روی کنیم و تنھا او را دوست داشته باشیم و تنھا از او یاری بخواھیم زیرا تنھا او بود که ما را

دوست داشت به ھمین دلیل خلقمان کرد .

ھمیشه نگاھش را در درونمان احساس می کردیم اما ھیچگاه نخواستیم به نگاه منتظر او پاسخ دھیم . او

ھمیشه و در ھمه حال با ما بود اما آنچنان صداھای بیرون بلند بود که ھیچگاه صدای خاموش او را

نشنیدیم . به ھمه لبخند زدیم و چاپلوسی ھمه را کردیم و فقط به او لبخند نزدیم .

ھمه ما را تنھا گذاشتند ، ھمه به ما خیانت کردند ، ھمه به چشم ابزار به ما نگاه کردند وتنھا او بود که ما

را تنھا نگذاشت و به ما خیانت نکرد .

پس بیایید تنھایی مان را در دنیا با تمام تلخی اش بپذیریم و دست از تلاشھای مذبوحانه برای اثبات شادمانی

و خوشبختی امان برداریم و در این شبھای قدر با خودمان خلوت کنیم و برای ساعتی تلویزیون را خاموش

کنیم ، موبایلمان را خاموش کنیم ، با کسی چت نکنیم و به خیابان نرویم ، چیزی نخوریم و و......و تمامی

آدم ھایی را که وارد خود ساخته ایم تحت ھر عنوانی (دوست ، ھمسر و فرزند و معشوق ،ھمکار و...)از

خود بیرون کنیم و از ھمه مھمتر به پول فکر نکنیم که اگر توانستیم چنین کنیم آنگاه او را در درونمان

خواھیم یافت و با یافتن او دیگر ھیچگاه تنھا نخواھیم بود .

بگذارید ھمه بفھمند که چقدر تنھا و محزونیم و بگذارید که ھمه بفھمند که آدم خوشبختی نیستیم و اصلاً

بگذارید ھمه بفھمند که چقدر جاھل و احمق و دیوانه ایم و...

دیگر ھیچ چیز اھمیتی ندارد زیرا اکنون او را که تنھا کس بی کسان است در خود یافته ایم.

 

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد چهارم ص174