وجدان

کتاب ها و سخنرانی های استاد علی اکبر خانجانی در باره همه موضوعات انسانی

استخاره

۴۲ بازديد
استخاره و تمسخر الهی
 
۱۴- ولی متأسفانه از روح و قدرت خلافت تسخیری خداوند آنچه که نصیب عامه مسلمین شده همانا استخاره است یعنی توهم و گمانی از تسخیر الهی آنهم به وقت اضطرار و سرگردانی به قصد رفع حاجات آنی! و به نظر می رسد ماهیت این تسخیر مشرکانه به سمت و سوی مسخرگی و تمسخر الهی می رود. همانطور که فرموده: «آنانکه خدا و رسول و آیات الهی را به تمسخر می گیرند خدا هم آنها را مسخره می کند.» و در جریان استخاره بوضوح شاهد نوعی خود-مسخرگی وجدان فردی هستیم که می خواهد به واسطه استخاره کردن، خودش را از مسؤلیت عقلی-دینی تصمیم و عمل خودش تبرئه کند....
 
استاد علی اکبر خانجانی
 
کتاب خداشناسی امامیه جلد چهارم ص ۸۱۴
 
t.me/akharozzaman2

بیماری چیست؟

۵۲ بازديد

بیماری چیست؟

آدمی به میزانی که از فطرت و هویت ذاتی خویش دور و بیگانه می شود

در عرصه بیماریها قرار می گیرد که او را در این از خودبیگانگی و بی ارادگی

و بازیچگی مستحکم می سازد. امراض میخ های ماندن در غربت از خویشتن

هستند.

آنچه که عموماً خاصه در عصر مدرن موسوم به امراض است فقط نشانه

و سر نخ بیرونی بیماری است و نه خود بیماری. خود بیماری در یک کلمه

همان از خودبیگانگی است به معنای دوری و غربت نسبت به فطرت و عقل

و وجدان و هوش حیاتی و معرفت انسانی می باشد.

....

امروزه پیچیده ترین و لاعلاج ترین وج امراض در قلمرو درمانگریها پدید می آید

که عرصه جنگ فیزیکی با نشانه های بیماری است.

از کتاب " فلسفه عرفان درمانی " استاد علی اکبر خانجانی ص 5

خوشبختی یعنی چه ؟

۵۶ بازديد

خوشبختی یعنی چه ؟

ھمه ما می دانیم که خوشبختی مطلقاً ربطی به شرایط و امکانات بیرونی زندگی ما ندارد و این امر را کل

بشریّت به تجربه درک کرده است . چه بسا امکانات بیرونی مد نظرمان که می پنداریم باعث خوشبختی

ما می شود فراھم می آید ولی اندکی احساس خوشبختی بما نمیدھد و بلکه با حیرت می بینیم که

ھمان احساس خوشبختی سابق را ھم از دست داده ایم . چرا؟ یعنی در جریان تلاش برای فراھم کردن

اسباب خوشبختی خود، بدبخت شده ایم . این یک قاعده بشری در سراسر جھان است .

خوشبختی یک احساس است و لذا مطلقاً به زبان منطقی و فنی و مادی قابل توصیف و نمایش نیست .

خوشبختی احساس رضایت چیزی در اعماق ماست که نمی دانیم آن چیز چیست یا کیست . بھرحال آن

کس خود خود ما ھستیم که معلوم می شود که راضی نیست . از کی ؟ از خود ما . در اینجا خود خود ما

از خود ما راضی نیست و ما را سرزنش و لعن و نفی می کند . این ھمان وجدان یا خدای ماست . پس

بایستی او را در خود بشناسیم که کیست و چه می خواھد تا راضی اش کنیم از خودمان . و میدانیم که

به ھیچ وجه ھم نمی توانیم او را فریب دھیم بلکه فقط در جنگ با او وجودمان تبدیل به جھنّم میشود و

این ھمان بدبختی است . خوشبختی یعنی از خود راضی بودن . ولی اکثر ما راه و روش این راضی کردن

خودمان را در اعماق دلمان نمی دانیم . ولی کسانی بنام پیامبران خدا آمده اند تا این راه و روش را

بما آموزش دھند و آن دین خداست که راه تقوی و از خود گذشتن است . خود خود ما وقتی از ما راضی

می شود که از خود بگذریم . آنگاه او از ما راضی می شود . یعنی بمیزانی که در صدد خوشبخت کردن

خود ھستیم او از ما راضی نیست و لذا احساس بدبختی می کنیم . پس تنھا راه خوشبخت شدن دست

کشیدن از خوشبخت کردن خویش است . ولی اکثر ما آن کانون خوشبختی و رضایت از خود را در بیرون از

خود جستجو می کنیم یعنی در نگاه و حرف دیگران . ما می خواھیم که دیگران ما را خوشبخت بدانند و

ھر کسی ھم توقع را از دیگری دارد و در عین حال ھر کس بمیزان بدبختی دیگران است که خود را

خوشبخت می یابد. و بدینگونه است که ھرگز از این نگاه ھیچکس خوشبختی را نخواھد یافت الّا برای

لحظاتی بسیار کوتاه آنھم از زبان ریائی و چاپلوسی دیگران . چون ھر کسی در بدبختی دیگران احساس

خوشبختی را می جوید لذا ھیچکس حاضر نیست خوشبختی دیگران را بخواھد و به زبان آورد . و اتفاقاً

اگر ھم دیگری را خوشبخت می یابد سعی می کند خلاف این امر را به او بازگوید . پس احساس

خوشبختی بواسطه دیگران ھمان برزخ است که گاه در جدال برای اثبات خوشبختی خود و بدبختی

دیگران چه دوزخھا به پا می گردد.

نگاه و اندیشه دیگری در باب خوشبختی وجود دارد که اندکی عاقلانه تر می نماید و آن اینکه بخواھیم تا

دیگران از ما راضی باشند . بدینگونه کمر خدمت به دیگران می بندیم و بکلی دست از خود می کشیم و

ایثار پیشه می کنیم تا از ما راضی شوند و گاه در این جھت به خود فروشی می پردازیم تا ما را بپرستند .

خدمت و ایثار به دیگران جھت ارضای نفس خویش. و ما می خواھیم این رضایت را از جانب دیگران

بیابیم و بشنویم ولی ھرگز چنین نخواھد شد الا برای مدتی بسیار کوتاه آنھم از روی ریا . از این منظر ھم

به ھمان نتیجۀ اوّل می رسیم که ھرگز به قصد ارضای خود و احساس خوشبختی نمی توان به این

احساس رسید چه از طریق خود پرستی و چه از طریق از خود گذشتگی به نیّت پرستیده شدن . نتیجۀ

نھائی اینکه ارادۀ به خوشبخت شدن منشأ بدبختی بشر است . در واقع بدبختی ھمان اراده و اندیشۀ

خوشبختی است.

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد سوم ص 47