با گناهکاران
گوش فرا دهید ای اهل دین، چه عالم و چه عامی:
آنچه را که شما گناه می نامید من آنرا عذاب می دانم:دزدی، زنا، دروغ، جفا، وقاحت و خشونت. اینان اجتناب ناپذیرند، اینان معلولند.
گناهان شما در سر شماست در ذهنیت و شیوه نگرش و قضاوت و برنامه ریزی و آرزوها و باورها. و اعمال نادرست شما محصول جبری این نوع ذهنیت است و شما به هر شیوه ای که بخواهید از بروز آن جلوگیری کنید به ناگاه از درب دگری از شما صادر می شود و رسوایتان می سازد یعنی به جبر شما را بسوی صدق می کشاند و باطنتان را ظاهر می کند. و اما بذرهای گناهان کبیره را در ذهن شما متذکر می شوم:
هر آرزویی در ظرف دنیا، اندیشه آزادی، آرزوی به محبوبیت در نزد دیگران، تفسیر ایثارگریهای خویشتن، خود را از سایرین برتر دانستن از هر حیث، وظایف غریزی را در شأن خود ندانستن، به غیر از خود را علت سرنوشت خود دانستن، جدایی و شکست و مرگ و ناداری را ناحق دانستن و بالاخره از تنهائی گریختن.
از کتاب "ابّر انسان" استاد علی اکبر خانجانی ص ۱۱
آخرالزمان عشق
عشق یعنی ایثار . و عشق کامل یعنی بخشیدن ھستی خویش به غیر . و این ھمان واقعه خلقت عالم و
آدم است . و عاشق ھمان خداست که ھستی خود را به غیر خود ( عدم ) بخشیده و عدوترین این غیرھا
یعنی آدم را خلیفه خود کرده و صورت و روح و علم خود را به او داده است و خود بر عرش فنا مستقر شده
است . ھر گاه این عشق و ایثار پایان یابد عمر عالم ھستی نیز به پایان آمده است . و ما در عرصه به پایان
رسیدن عشق ایثاری ھستیم که عرصه تنھائی انسان است .
و امّا عشق خدا را پایانی نیست زیرا عشق ھمان خداست . و امّا عشق دو صورت و مرحله دارد :عشق
نزولی و عشق عروجی ! مثل نزول و عروج روح ! خداوند به انسان ھستی بخشیده تا او را بشناسد و
سپس به این عشق پاسخ گوید تا بتواند مقام و گوھرۀ خدائی خود را بداند و بیابد و بشود و به حقّ
خلیفه او گردد . و این مرحله دوم عشق است که انسان را بخود می خواند تا ھستی اش را به صاحبش
رجوع دھد .مرحله اول ھمان مرحله« انّالله » است و مرحله دوم « انّا الیه راجعون »میباشد. این ھر
دو مرحله واقع می شود ولی بسیار اندکند که مرحله دوم را درک و تصدیق نموده و به اراده خود بسوی
او بازگردند و ھستی خود را تسلیم خداوند نمایند . این مرحله تنھائی انسان در میان مردم است و
ھیچکس تنھائی را دوست نمی دارد الآ مخلصان عشق .
عصر آخرالزمان عصر « انّا الیه راجعون » می باشد یعنی مرحله پاسخگوئی انسان به عشق خدا .
مرحله رجوع به منشأ عشق و علت وجود . و این عصر آخرالزمان عشق است که صورت قھری عشق
می باشد و عشق قھارانه . در مرحله اوّل خداوند بسوی انسان آمده و در مرحله دوّم انسان بایستی به
سوی او برود . و این عرصه قیام و قیامت عشق است تا وقوع قیامت کبری که رویاروئی با حضرت عشق
و جمال وجود واحده می باشد .
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد دوم ص 23
حکمت جاوید (خداشناسی):
خداوند ،ھستی موجودات است و نیستی آنھا : ھستی نِیستی و نیستی ھِستی ، ھستیِ
ھستی و نیستی نِیستی .
خداوند تنھا موجودی است که ھمه او را می شناسند .
خداوند آنگاه شدیدتر حضور دارد که ما در خود حضور داریم .
ھرگاه که بخود می آئیم خدا را می یابیم .
خداوند ھمان خود – آئی است .
آنگاه که بیخود ھستیم خداوند مراقب ماست ولی آنگاه که بخود میآئیم ما مراقب او ھستیم .
آنگاه که کاری را برای خدا انجام می دھیم او مشغول انجام کاری ویژه برای ماست .
آنچه را که ھر کسی خدای خود می نامد ھمان تنھائی اوست .
خداوند بر جمعیت است ولی در فردیت .
ھر که خدا را ببیند نگاھش بر او مات می شود یعنی می میرد .
خدا به سراغ ھر که برود ھمه از او می گریزند .
ھر که به سراغ خدا برود ھمه مردمان او را محاصره می کنند .
خداوند عدم ماست و ما وجود او ھستیم و بدینگونه خلیفه یکدیگریم .
خداوند در آن واحد فقط در یک نفر است و آن ھم امام اوست .
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد سوم ص 50