روح

کتاب ها و سخنرانی های استاد علی اکبر خانجانی در باره همه موضوعات انسانی

سرگذشت روح من

۳۴ بازديد
دیدار جمال
 
۴۲- در روایات مذهبی است که هر که خداوند را دیدار و بلکه حتی در خواب ببیند حتما می میرد. آری من هم مردم نه یکبار که بارها. و اینک زندگی دنیا در من مرده است و از کل عالم هستی جز جمال او برایم وجود ندارد و کارم این شده که خلایق را به دیدار جمالش تشویق و ترغیب کنم.
 
۴۳- وقتی نخستین بار دیدارش کردم بلافاصله غرق در اشک و اندوه و فراق شدم چون می دیدم که زندگی زین پس لحظه ای بی او ممکن نمی شود. ولی او آنقدر مرا کشت و زنده کرد و سپس روح را از من برگرفت و بسوی خودش برد تا او را فراموش کنم ...
 
استاد علی اکبر خانجانی
 
کتاب سرگذشت روح من ص ۹
 
t.me/eshghvaerfan2

فلسفۀ پفک

۶۱ بازديد
فلسفۀ پفک
 
به لحاضی دگر تمدن مدرن را بایستی تمدن پفکی نامید که دوران پف کردن و ورم نمودن ھمه چیز ھاست
:
اشیاء ، مصنوعات ، میوه جات ، آدم ھا ، اندیشه ھا ، عواطف و کل معیشت و اقتصادی که ذاتش بر تورم
است . و این خود یکی از بر جسته ترین شاخصه ھای رشد مدرن می باشد که خود از ویژ گی دوزخ است
که در آن ھمه چیز در حال پخته شدن و پف کردن و نھایتاً سوختن و تفاله شدن است .
صورتھای پف کرده ، شکم ھای ورم کرده به ھمراه اندیشه ھا و احساسات متورم و در حال انفجار . عصر
جدید عصر انفجار است از انفجارات اتمی تا عصبی و روانی و اجتماعی و انفجار اطلاعات تا انفجار کل
زمین . زمین پف کرده و آسمان نیز پف کرده و در حال انفجار است و منفجر نیز گشته است ( پاره شدن
لایۀ اوزون ). گویی کل تاریخ بشر به غایت تورم رسیده و در حال ترکیدن است . غایت دانش و تکنولوژی
ھم در علوم ذره ھای بنیادین رسالتی جز پف کردن در دل ذرات ندارد که آنھا را بترکاند گویی کل تمدن
مدرن تمدن پف کردن و منفجر ساختن است .
خداوند با دمیدن روح خود ، جھان و جان و انسان را آفرید و عدم را بوجود آورد و انسان ھم با دمیدن نفخه
دوزخی نفس و اندیشه خود در حال منفجر کردن جھان است . گویی انسان به تقلید از خالق به جنون
افتاده که به جای آفریدن نابود میکند. پف کردن خدا کجا و پف کردن بشر کجا .
 
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد چهارم ص 64

آخرالزمان عشق

۵۵ بازديد

آخرالزمان عشق

عشق یعنی ایثار . و عشق کامل یعنی بخشیدن ھستی خویش به غیر . و این ھمان واقعه خلقت عالم و

آدم است . و عاشق ھمان خداست که ھستی خود را به غیر خود ( عدم ) بخشیده و عدوترین این غیرھا

یعنی آدم را خلیفه خود کرده و صورت و روح و علم خود را به او داده است و خود بر عرش فنا مستقر شده

است . ھر گاه این عشق و ایثار پایان یابد عمر عالم ھستی نیز به پایان آمده است . و ما در عرصه به پایان

رسیدن عشق ایثاری ھستیم که عرصه تنھائی انسان است .

و امّا عشق خدا را پایانی نیست زیرا عشق ھمان خداست . و امّا عشق دو صورت و مرحله دارد :عشق

نزولی و عشق عروجی ! مثل نزول و عروج روح ! خداوند به انسان ھستی بخشیده تا او را بشناسد و

سپس به این عشق پاسخ گوید تا بتواند مقام و گوھرۀ خدائی خود را بداند و بیابد و بشود و به حقّ

خلیفه او گردد . و این مرحله دوم عشق است که انسان را بخود می خواند تا ھستی اش را به صاحبش

رجوع دھد .مرحله اول ھمان مرحله« انّالله » است و مرحله دوم « انّا الیه راجعون »میباشد. این ھر

دو مرحله واقع می شود ولی بسیار اندکند که مرحله دوم را درک و تصدیق نموده و به اراده خود بسوی

او بازگردند و ھستی خود را تسلیم خداوند نمایند . این مرحله تنھائی انسان در میان مردم است و

ھیچکس تنھائی را دوست نمی دارد الآ مخلصان عشق .

عصر آخرالزمان عصر « انّا الیه راجعون » می باشد یعنی مرحله پاسخگوئی انسان به عشق خدا .

مرحله رجوع به منشأ عشق و علت وجود . و این عصر آخرالزمان عشق است که صورت قھری عشق

می باشد و عشق قھارانه . در مرحله اوّل خداوند بسوی انسان آمده و در مرحله دوّم انسان بایستی به

سوی او برود . و این عرصه قیام و قیامت عشق است تا وقوع قیامت کبری که رویاروئی با حضرت عشق

و جمال وجود واحده می باشد .

 

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد دوم ص 23