جنون

کتاب ها و سخنرانی های استاد علی اکبر خانجانی در باره همه موضوعات انسانی

پدیده شناسی کفر

۳۳ بازديد

پدیده شناسی کفر

12- ایمان به آخرت بعنوان یک مصلحت عام بشری عین حقیقت است و این بدان معناست که بهتر است که حیات اخروی باشد، خدا باشد و معاد باشد و انسان با مرگش نابود نشود. حتی اگر پس از مرگ به دوزخ رود زیرا بهر حال عذاب کشیدن بهتر از نابودن است هر چند که عذاب دوزخ هم پایانی دارد و رحمت خدا عاقبت بر عدل او فائق می آید. این منطق مصلحتی دین و ایمان است.

 

13- و لذا شاهدیم که امروزه پدیده ای به نام دین درمانی در جهان در حال توسعه است که بهترین درمان امراض عصبی و روانی و گاه جسمانی است.

 

14- اینست که حتی کافرترین آدمها هم در خلوت تنهائی خود سعی می کنند حداقل باور اخروی را حفظ کنند تا بتوانند ادامه دهند و در سختی ها بخود تسکین دهند.

 

15- بهر حال اثبات علمی-تجربی حیات اخروی و عالم غیب امروزه امری ساده است. وجود عالم خواب و رویا بهترین دلیل کافی بر این امر است که انسان بدون بدن هم زندگی دارد.

 

از کتاب پدیده شناسی عرفانی ص 172

89- کتاب صوتی (15) پدیده شناسی‌ عرفانی - ۱۳۸۸ (Theosophical phenomenolgy)

89- کتاب پدیده شناسی‌ عرفانی - ۱۳۸۸ (Theosophical phenomenolgy)

دانلود رایگان کتاب های صوتی و متنی استاد علی اکبر خانجانی در سایت :khanjany.com و nooreomid.net 

نشانی تلگرام: khodshenasi4@

 

 نشانی آپارات : aparat.com/bihamta95

قربانیان عشق

۴۳ بازديد
دو علت اساسی جنون
 
۱۶- پس دو علت اساسی و تاریخی در جوامع بشری زمینه همه کفرانها و شقاوتها و هلاکتهاست: اناث پرستی ( عورت پرستی زنانه ) و حساب و ریاضیات پرستی! و این دو عنصر محوری کوری و کری و جنون بشر است که در عصر جدید به اشدش رسیده است و هیچکس خودش را مسئول سرنوشت خود نمی داند همه خود را قربانی عشق و ایثار خود می دانند!...
 
استاد علی اکبر خانجانی
 
کتاب خداشناسی امامیه جلد ششم ص ١٠۴٧
 
t.me/akharozzaman2

حماقت مردانه و مکر زنانه

۶۰ بازديد

حماقت مردانه و مکر زنانه

" مرد مظهر عقل و زن مظهر عشق است " : به نظر ما دروغ و تهمت و جهل و سوء تفاهمی بزرگتر از این پدید نیامده است. پذیرش این ادعا از جانب مرد بزرگترین نشانه حماقت مردانه و از جانب زن هم بزرگترین نشانه مکر زنانه است. زیرا کل مکر زنانه محصول تجاهل اوست و عین تجاهل اوست.

....

این زن است که مظهر عقل است ولی عموماً از عقل خود بر علیه مرد استفاده می کند و این همان مکر اوست که به نوعی حق او نیز در قبال قلدری مرد هم محسوب می شود هر چند که در بلند مدت به ضرر خود زن است و چه بسا به مکر خود مبتلا می گردد و به جنون می گراید که این عذاب مکر او می باشد. مکرش با عقلش، عقلی که در او نقد است.

 

استاد علی اکبر خانجانی

کتاب فلسفه وجودی مرد ص ۵۶

عشق اگر خیمه زند

۷۵ بازديد

عشق اگر خیمه زند

وقتی کسی عاشق می شود دیگر در کل جهان هم نمی گنجد و لذا کل زندگی این جهان در نظرش حقیر می آید و اعمالی شگرف انجام می دهد که دال برجنون می آید. عاشق به آنسوی مرزهای هستی نظر دارد تا میخهای خیمه عشق را بکوبد زیرا این خیمه بسیار وسیعتر از جهان است و لذا هرگز موفق به نصب این خیمه نمی شود و این خیمه را به دوش کشیده و شهر به شهر و در به در می چرخد تا جائی برای کوبیدن میخهای خیمه بیابد که خاک سست نباشد. این سرّ خانه بدوشی عاشق است و بی خانمانی او. عاشق برای برافراشتن این خیمه نیازمند چهار میخ است (چهاراوتاد)، چهار یار. ولی گاه تعداد یاران به سه می رسد ولی هرگز چهارمی از راه نمی رسد و یا اگر چهارمی رسید یکی از آن سه می رود.  می گویند که امام زمان (عج) به هنگام ظهور چهار یار اصلی دارد که معروف به چهار اوتاد هستند و اوتاد از الفاظ قرآنی می باشد و به معنای میخها هستند. پس مشکل دو تاست: یکی میخها ودیگری زمین است. چهار جان پاک و چهار نقطه از جهان پاک برای استقرار این چهار میخ.

نکته ای هست ولی هر دل عاشق داند… عشق اگر خیمه زند کل جهان اینهمه نیست

دائرةالمعارف عرفانی جلد ۶ ص ۱۱۷                                                                   

                 استاد علی اکبر خانجانی

تربیت یا ناز

۷۷ بازديد
تربیت یا ناز
 
زندگی کردن یا راه و روش تربیت کردن و تربیت شدن است و یا ناز کردن و ناز کشیدن . ھمانطور که
تربیت شدن و تربیت کردن دو روی یک سکه است ناز کردن و ناز کشیدن ھم چنین است .
تربیت عرصه نبرد بر علیه منیّت است و ناز ھم عرصه منّت .از ھر دو سو . آنکه منّت می کشد منت
نیز می نھد و آنکه منیّت را در خود می شکند در دیگری ھم می شکند .
« من »ھستی مفروض است آنقدر باید بکشند تا ذات فرض آن آشکارشود که خداست. لذا ناز کردن
و ناز کشیدن یعنی منّت کشیدن و منّت نھادن جنگ با ھستی و خداست و تماماً قلمرو سوء تفاھم و
ظلمت است تا سر حد جنون. زیرا من پرستی و پروارساختن من ھمانا پرستش امری مفروض و
قرضی و نذری است و لذا امری ربائی و جھانخوار و ادمخوار است .
« من »عدم است که بواسطه شکستن لا متناھی لایق وجود و وجود پذیری می شود و من حقیقی
می گردد و موجود .
ناز یعنی پرستش چیزی که قرار است باشد ولی ھنوز نیست . و لذا ناز دارای ذاتی اضدادی است و
ھم مفاھیم و احساسات حاصل از آن متناقض و جنون میباشد که در یکسویش عشق است و سوی
دیگرش نفرت .
و این ماجرا به مالیخولیا می انجامد .
 

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد اول ص 99