جهنّم کجاست؟
در قرآن کریم آمده است که : دوزخ آشکار شد ! قبلاً نشانه ھای دوزخی این تمدن را خاصّه در قلمرو
صنعت نشان داده ایم .
حالا بسیاری می گویند که : اگر جھنّم ھمین است پس چندان ھم بد نیست و به عیش و حالش می ارزد
..... . در این تصور چند نکته قابل ذکر است . یکی اینکه براستی که خداوند ارحم الراحمین است و رحمتش
حتی بر دوزخ و اھلش جاریست و اگر لحظه ای عدلش محقق شود نسل بشر نابود میشود . یعنی عدالت
الھی نیز ھمواره تحت الشعاع رحمت اوست .
و امّا نکته دیگر اینست که دوزخ اخروی و پس از مرگ البته بسیار عظیم است و دیگر ھیچ عیشی در آن
نیست و نه امیدی.
بھشت و دوزخ در قلمرو حیات دنیا فقط چھره ای بسیار کمرنگ از بھشت و دوزخ آخرت است و لذا خداوند
می فرماید که ھر کسی که در این دنیا در رحمت و عزّت است در آخرت اجری بسیار برتر خواھد داشت
و ھر که در این دنیا در عذاب است نیز در آخرت عذابش بسیار عظیم تر است . تن آدمی ھمچون فیلتر یا حفاظ
و جوشنی است در مقابل حقایق اخروی . و لذا برداشت آدمی از بھشت و جھنم وجود در این دنیا بسیار
ناچیز است و فقط مشتی نمونه خروار می باشد .
آخرالزمان عرصه ظھور عالم غیب به عین است ، عرصه بروز متافیزیک در فیزیک . و نھایتاً آستانه تجلّی
جمال واحده حقّ .
و نیز اینکه تصدیق بھشت و جھنم در ھمین جھان به معنای انکار آن پس از مرگ نیست و بلکه به عکس .
ھر چه در این جھان ھست در جھان دگر بسیار شدیدتر وکاملتر خواھد بود .
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد دوم ص 41
بهترین دوستان شهر بیکسی
خداوند در قرآن به مؤمنانش وعده می دھد که دین را برای خدا خالص کنند ھر چند که تنھا و بیکس می
شوند ولی خداوند انبیا ءو شھداء و صدیقین را با آنان محشور می کند و اینان خوب رفیقانی ھستند . این
حشر با مخلصین است در حیات دنیا . این بدان معناست که آنھا زنده اند و مخلصان را تنھا نمی گذارند
و یاریشان می دھند .
به لحاظ معرفتی این واقعه حیرت آور بدان معناست که عالم وجود دارای درجات و طبقاتی است و ھر کس
بمیزان سعی در دین و معرفت و صدقش به لحاظ باطنی در مقامی ویژه از جھان قرار دارد و با ھمه اھالی
ھمان طبقه از جھان محشور است چه زنده و چه مرده.
مؤمنان از اھالی آخرت ھستند حتّی در ھمین دنیا . تن آنھا در این دنیا مشغول انجام وظیفه است
و مرارتھا می کشد ولی دل و جانشان در جھانی دگر اقامت دارد و با ھمطرازان خود ھمزیستی می کند .
تن آنھا محبوس در خاک است و لذا گفته شده که حیات دنیا حبس مؤمنان است . و این تن در این جھان به
غایت استضعاف می رود و فقیر و بیمار و بیکس می گردد و امتحانی بزرگ برای خلایق است. و اینانند خلفای
خدا و وارثان زمین.
ھرچند که بھترین دوست ھمنشین آدمی ، خداست . و خوشا بحال کسانی که با او زندگی می کنند
و ھمچون چوپان مولوی ، دستانش را می شویند و پاھایش را می مالند و موھایش را شانه می کنند . این
حدیث شام آخر مسیح ھست که گفت: یاران ، مرا به شما نیازی افتاده است تا پاھای شما را بشویم .
پاھایش را شست و آنگاه از صلیب بالا رفت تا رخسارش را نظاره کنند . در آنجا کمی معطل و منتظر ماند
و کم کم تردید آمد و گفت : پروردگارا چرا تنھایم نھادی پس کجائی ؟
و امّا بزرگترین تراژدی عرفانی اینست که یار در خانه دل باشد و محروم ز رویش.
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد چهارم ص 183