بدبختی

کتاب ها و سخنرانی های استاد علی اکبر خانجانی در باره همه موضوعات انسانی

خاطرات حواس: احساس گناه

۳۲ بازديد

احساس گناه

احساس لذت و عزت و مستی و زندگی و گناه جملگی جریان و احساس و واقعه ای واحد است. و به معنای حضور روح در انسان است و روابطی مستقیم دارند. میزان حضور روح و فعالیت و خلاقیت آن در حواس و غرایز و اعمال روزمره همان میزان احساس لذت و مستی توأم با گناه است. زیرا روح همان عنصر فرابرنده و تعالی بخش اعمال انسان است و انسان را تحت اراده خداوند بسوی منشأ ذاتی هر لذت و عزت و زندگی می کشاند و این فرابرندگی همان احساس گناه است و گوهره همان واقعه ای است که در فلسفه غربی موسوم به " ترانسدانس " می باشد و در فلسفه شرقی همان تعالی معنوی و حرکت جوهری و عروج روحانی و مکاشفه می باشد که همان بروز گوهره های نهان حواس و غرایز بشر می باشد که چشم و ادراک برتری را پدید می آورد و زندگیهای شدیدتری را موجب می شود و حقیقت را در واقعیت طبیعت عریان می سازد.

 

احساس گناه موجب تجدید حیات و احیای مستمر حواس و غرایز است. احساس گناه زجر دهنده نیست بلکه تزکیه کننده حواس و غرایز و احساسات است. ولی ایده گناه که پدیده ای تبلیغی-اجتماعی-سیاسی می باشد عموماً زجرآور است و موجب ریا می شود نه تزکیه و احیای قوای زندگی. ایده گناه که معمولاً بصورت قوانین عرفی و حکومتی در می آید و از همان جانب القاء می گردد اساساً تنبیه کننده عدم احساس گناه است.

 

از کتاب خاطرات حواس ص 12

41 کتاب صوتی (1) خاطرات حواس - ۱۳۸۱

41 کتاب صوتی (2) خاطرات حواس - ۱۳۸۱

41 کتاب صوتی (3) خاطرات حواس - ۱۳۸۱

41 کتاب صوتی (4) خاطرات حواس - ۱۳۸۱

41 کتاب صوتی (5) خاطرات حواس - ۱۳۸۱

41 کتاب صوتی (6) خاطرات حواس - ۱۳۸۱

41 کتاب صوتی (7) خاطرات حواس - ۱۳۸۱

41 کتاب صوتی (8) خاطرات حواس - ۱۳۸۱

41 کتاب صوتی (9) خاطرات حواس - ۱۳۸۱

41 کتاب صوتی (10) خاطرات حواس - ۱۳۸۱

41 کتاب صوتی (11) خاطرات حواس - ۱۳۸۱

41 کتاب صوتی (12) خاطرات حواس - ۱۳۸۱

41 کتاب صوتی (13) خاطرات حواس - ۱۳۸۱

41 کتاب صوتی (14) خاطرات حواس - ۱۳۸۱

41 کتاب صوتی (15) خاطرات حواس - ۱۳۸۱

41-  کتاب خاطرات حواس - ۱۳۸۱

دانلود رایگان کتاب های صوتی و متنی استاد علی اکبر خانجانی در سایت :khanjany.com و nooreomid.net 

نشانی تلگرام: khodshenasi4@

 

 نشانی آپارات : aparat.com/bihamta95

کتاب صوتی : زندگینامه ماورای طبیعی من - 3

۳۹ بازديد

کتاب صوتی : زندگینامه ماورای طبیعی من - 3

تألیف استاد علی اکبر خانجانی

قسمت 11

قسمت 12

قسمت 13

قسمت 14

قسمت 15

قسمت 16

فایل pdf

@eshghvaerfan2

هستی جاوید

۴۵ بازديد
نور محبت 
 
۶۹- و نور محبت جز در ارتباط معنوی و قلبی با یکی از علیین، حاصل نمی آید زیرا علیین مظاهر نور علی نور هستند که نور محبت خدلست و جز بواسطه الحاق به این نور نمی توان به نور جهان ملحق شد و به نور خدا زنده گردید و از مرگ در زندگی نجات یافت.
 
۷۰- آنکه دلش به نور محبت حق زنده نباشد محبوس در شقاوت و ظلمت نفس خویش است و بین مرگ و زندگی جان می کند. نور محبت نور الحاق به وحدت عالم وجود است در سیر الی الله و رتق مجدد جهان!
 
۷۲- و دوست داشتن اجر از خود گذشتن در قبال امامی حی است. کسی که در رابطه با او احساس حیات و هستی جاوید و بی نیازی می کنی!
 
استاد علی اکبر خانجانی
 
کتاب خداشناسی امامیه(شرح اسمای الهی) جلد اول ص ٢٠٧
 
t.me/eshghvaerfan2

ناکامی در زندگی زناشوئی

۳۹ بازديد
 ناکامی در زندگی زناشوئی 
 
یک قدرت اسرار آمیز و متافیزیکی وجود دارد که بین زن و شوهر حائل است و اجازه نمی دهد یکی از این دو در دیگری حل شود و وصال وجودی رخ نماید. ناکامی در زندگی زناشوئی که " بدبختی " هم نامیده می شود به همین معنا می باشد. و بدین لحاظ است که ازدواج سرآغاز تجربه تفرید و تجرید است به لحاظ روانی : تجربه تنهائی نفس. این تجربه می تواند عرصه پدید آمدن " هویت " باشد بشرط اینکه آدمی بر این واقعه معرفت داشته باشد و تسلیمش گردد و با جریان تنها شدن باطنی خود جدال نکند و دست از " اراده به بلعیدن همسر " بردارد. 
 
استاد علی اکبر خانجانی 
 
کتاب فلسفه وجودی زن ص ۱۴

هستی در دیگران

۷۲ بازديد

هستی در دیگران

من بدبختم پس ھستم ! من بیمارم پس ھستم ! من شکست خورده ام پس ھستم ! من فقیرم پس

ھستم ! من احمقم پس ھستم ! من منفورم پس ھستم ! من فاحشه ام پس ھستم ! من در حال مرگم

پس ھستم ! ..... من نیستم پس ھستم ! این ناز دوم ھویت یابی بشر در رابطه با دیگران است. آنگاه که

بواسطه برتری ھایم نسبت به دیگران احساس وجودم به اوج رسید بناگاه در چشم و زبان دیگران می

شکنم و می بینم که این ھویت و احساس وجود از ھمان آغاز امری دروغین و نمادین و ریائی بوده است.

آنگاه نیروی مرموزی بجانم می افتد که خود را بدست خود براندازم تا شاید بدینوسیله جلب نظر دیگران

نمایم و بواسطه ترحّم دیگران احساس وجود کنم و لذا تراژیک نمائی آغاز می شود ولی این تراژدی بناگاه

واقعیت می یابد واین ھویت نیمه دوم عمر ھر بشری است .

حقیقت اینست که ھستی در دیگران و از نگاه دیگران ھمواره امری عاریه ای و نمادین و بی ریشه است و

آدمی در بدبختی و خوشبختی خود ھردو جان می کند تا از دیگران جو از وجود دریافت کند، وجودی

منحصر بفرد و استثنائی بگونه ای که اگر نباشم گوئی کل کائنات فرو می پاشد و کل بشریت بی معنا می

شود. در حالیکه ھر بشری براستی بخودی خود دارای وجودی بی تا و غیر قابل تکرار است و در خویشتن

دارای ھستی است و برای این ھستی نیازی به مجوز دیگران ندارد . ولی بمیزانی که انسان تلاش می

کند که خود را ھمرنگ دیگران و مشابه کسی دیگر سازد از ھستی در خویشتن غافل شده و ھستی اش

بازیچه انظار عمومی می گردد . و آنچه را که دارد از دیگران گدائی می کند. بازی و تئاتر خوشبختی و

بدبختی محصول این از خود بیگانگی است و علّت تباھی بشر است . انسان برای در خود ماندن و خود

بودن محتاج خداوند است زیرا خداوند ھمان نور وجود است . بدون او نمی توان دارای احساس وجودی در

خویشتن بود.

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد چهارم ص 136

آیا راه نجاتی هست؟

۸۷ بازديد

آیا راه نجاتی هست؟

«صدق ، سفینه نجات است. » علی(ع)

وقتی امروزه شبانه روز مواجه با امراض و بدبختی ھا و بن بست ھای نو به نو و پیچیده تر ھستیم

چنان دچار یأس می شویم که می گوئیم : یا علی غرقش کن ما ھم روش!

این احساس حاکم بر اکثریت مردم این دوران در سراسر جھان است . و تازه این وضع عاقلان است

جدای گروه گروه مردمی که در انواع جنونھا و اعتیادھا و روانگردانھا غرق و نابود می شوند .

می دانیم که یأس ھمان ایده ابلیس است و ابلیس به لحاظ لغت نیز از مصدر « بلس »

به معنای یأس می باشد و در دوزخ ھمه مأیوسانند .

وقتی که دردھا و بدبختی ھای فراینده و لاعلاج را می شکافیم می گویند که : چکار می شود کرد

ھیچ !

اینان به لحاظی راست می گویند زیرا بواسطه امکانات و فنون و علوم دوزخی نمیتوان از دوزخ رھید

و براستی که به دوزخ و ھر آنچه که در آن است و ھمه کسانیکه در آن زندگی میکنند ھیچ امیدی

نیست .

ولی ما به تجربه ادعا می کنیم که راه نجات ھست آنھم معجزه آسا . و امّا این معجزه نه از آسمان و

در وادی ورد و جادو بلکه در نفس خود شماست و آن چیزی جز « صدق »نیست . صدق به معنای

تصدیق و تأیید بی چون و چرای این حقایقی که به عینه می بینید و جای ھیچ تردیدی نیست . نجات

الھی از بطن این اعتراف و تصدیق رخ مینماید درست از آن سمتی که گمانش را ندارید . از فرط یأس

، انکار مکنید !

ما به تجربه به این باور رسیده ایم که براستی صدق سفینه نجات و صراط المستقیم ھدایت و رشته

رحمت و کرامت حق است .

پس بیائید و ھر آنچه را که بعنوان واقعیتھای محسوس و عینی در این نشریه می خوانید در دلتان

تصدیق کنید ھمین و بس. و ما به شما قول می دھیم که با این تصدیق نجات الھی فرا می رسد .

صدق یعنی تصدیق واقعیت !

این را بدانید که از جمله مھمترین عاملی که مانع تصدیق شماست وسوسه ھای مأیوس کننده

ابلیس است که بشما می گوید : درست است ولی چکارش می شود کرد ، ھمه ھستند شما ھم

بمانید بالاخره یک طوری می شود و.... .

این نجوا را لعنت کنید که نجوای ابلیس است و راز بقای شما در دوزخ عذابھاست . به رحمت و

شفاعت و معجزه خدا امیدوار باشید . ما ھم اگر امیدی نمی داشتیم این نشریه را بر پا نمیکردیم تا

بر داغ و زخم مردم نمک بپاشیم . آنچه که تصدیق نشود مخفی می گردد و لاعلاج می شود چون

سرنخ ھا را از بین می برد .

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد اول ص 91

در جستجوی خوشبختی

۸۲ بازديد

در جستجوی خوشبختی

ھیچ جستجوئی احمقانه تر از جستجوی خوشبختی نیست زیرا خوشبختی در وجود ماست ھمانطور که

بدبختی.

لذا جستجوی خوشبختی و برنامه ریزی برای دست یافتن به آن به مثابه دنبال نخود سیاه رفتن است .

برای رسیدن به خوشبختی کافیست که از جستجوی آن دست بکشیم و برایش برنامه ریزی نکنیم بلکه

باز ایستیم زیرا خوشبختی که ھمان احساس رضایت قلبی است ھرگز امری مربوط به شرایط و امکانات

نیست و گرنه بشر مدرن اکثراً می بایستی خوشبخت شده باشند زیرا بخش عمده ای از آرزوھای

انسانھای دوران گذشته درعصر ما تحقق یافته است درحالیکه انسان مدرن بدبخت ترین انسانھاست .

گرایش جھانی به خود – تخدیری و خودکشی و اوج گیری توحش و جنون و جنایت دال بر این بدبختی

فزاینده است .

ایده و آرمان و برنامه برای خوشبختی تنھا قلمرو پیدایش بدبختی است . آنچه که خوشبختی نامیده می

شود نام مستعار بدبختی است که شیطان در ذھن ما القاء کرده است و ما را به آن وعده می دھد .

بدبختی محصول ایده و آرمانی است که خوشبختی نامیده می شود . بدبختی معلول آرمانشھرھای

ذھنی ماست که ما را از کانون خوشبختی حقیقی که دل ماست و اکنونیّت ماست غافل کرده است .

خوشبختی فردا، ایده شیطان است .

 

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد پنجم ص 10

 

پاسخ به یک نامه ( آیا خدا هستید)

۷۳ بازديد

پاسخ به یک نامه
( آیا خدا هستید)
س:
در سایت شما با کتابی بنام « ھستی بایستی » روبرو شدم که گویا زندگینامه عرفانی شماست که شما
در این کتاب ادعای خدائی کرده اید آیا اینطور نیست ؟منظور شما چیست ؟
پاسخ ما :
گمان نمی کنم خداوند در جائی گفته باشد که فقیر و حقیر و بیمار و بیکس و بدبخت است. من در این
کتاب ادعای انسانی کرده ام و نشان داده ام که انسان بودن بسیار شاقه تر از خدا بودن است. و لذا
ھیچکس تاکنون چنین ادعائی نکرده بلکه بسیاری ادعای خدائی کرده اند. و ما ھم خواسته ایم تا آبروی
فقر و بیماری و بدبختی بشر را حفظ کنیم. و بلکه به آن فخر نمائیم زیرا پیامبر ما این درس را بما آموخته
است. پس شما ھم چنین ادعائی کنید که خدا پسندانه ترین ادعاھاست آنھم در دوره ایکه حتی مبلغان
دینی و اخلاقی ھم فقر را لعنت می کنند و عملاً فقط ثروتمندان را به بھشت می فرستند.
بھرحال مطمئن باشید ھیچکس چنین خدای فقیر و بیمار و بدبخت را به خدائی قبول نمی کند و لذا ھیچ
خدشه ای بر عرش او وارد نمی شود خیالتان راحت باشد او خودش به تنھائی می تواند از خودش
حراست کند و نیازی به بادی گارد ندارد.
منظور ما از این کتاب آن است که ترمز را بکشید و اندکی مکث کنید در سراشیبی راھی که خوشبختی

نامیده اید.

 

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد چهارم ص 35