شکست

کتاب ها و سخنرانی های استاد علی اکبر خانجانی در باره همه موضوعات انسانی

اینست یگانگی - عشق مسیحائی

۴۴ بازديد

اینست یگانگی:

0+1+231- وآنگاه که نیازی، جابرانه و یا مکارانه ( با ناز و چاپلوسی ) قصد برآورده شدن دارد اگر هم بظاهر برآورده شود باطناً نه تنها برآورده نمی شود بلکه وجود را حریص تر و قحطی زده تر می سازد. کسی که نیاز خود را انکار می کند ( کبر )، وجود را انکار می کند و لذا به قحطی می افتد ... اینست یگانگی!

 

0+1+236- خستگی ها حاصل تل انبار شدن و رکود انرژی در تن است که باید به مصرف وجودیابی برسد (یعنی معرفت بر عدم،خودشناسی) و نمی رسد. و اینگونه است که جهنم واجب می آید زیرا در جهنم، عذابها این انرژی را به مصرف می رسانند و رفع خستگی می کنند. اینست یگانگی!

 

0+1+239- بچه عزیز دردانه به جهنم می رود زیرا باید بیاموزد که نیازهایش را تقاضا کند چون نیاموخته است پس باید نیازهایش را دریوزه گی کند و برده گی بکشد تا قدر نیازهایش را بداند. اینست یگانگی!

0+1+264- عشق به انسانهای یگانه، صراط المستقیم یگانه شدن است. « مرا دوست بدارید تا رستگار شوید»-مسیح(ع). اینست یگانگی!

 

0+1+272- در هر دورانی یک کتاب، یگانه آن دوران است. کتاب یگانه قرن بیستم «چنین گفت زرتشت» اثر نیچه بود که همه را صفر ساخت. اینست یگانگی!

 

0+1+276- همه عذابها هستی بخش اند. اینست یگانگی!

0+1+278- چه بسا نوازش زجرآور و شکنجه روح بخش! اینست یگانگی!

 

0+1+287- انسان اگر عظمت حق شکست را بداند هرگز تلاشی نمی کند. تلاش می کند تا این حق را بداند. اینست یگانگی!

 

از کتاب یگانه تألیف استاد علی اکبر خانجانی

 

همه کتاب های صوتی و متنی در سایت : nooreomid.net 

نشانی تلگرام:akharozzaman2@

حق الیقین

۴۶ بازديد

حق الیقین

11- ناکامیهاست که آدمی را به خودش نزدیک می کند.

 

26- با مرگ، نفس بر یگانگی خویش با جهان مطلع می شود.

 

34- اکثر مردم سخن خویش را نمی فهمند اینست منشأ سوء تفاهم.

 

71- گناه، اشکال خاصی از اعمال نیست بلکه نیت خاصی در اعمال است.

 

80- خشم، نشانه شکست ریاست.

 

102- آنچه که امروزه علم تاریخ نامیده می شود جهل تاریخ است.

 

107- دل تو، تو را دوست ندارد بلکه دوست تو را دوست می دارد. 

پس تسلیم دوست باش تا به دوستی با دل برسی.

 

از کتاب حق الیقین (2000 حکمت ) تألیف استاد علی اکبر خانجانی

@khodshenasi4

تمکین زن

۴۶ بازديد
قدرت تمکین زن
 
۲- تمکین بمعنای ممکن ساختن است. تمکین زن در زندگی که در قرآن کریم ذکر شده است نیز بمعنای ممکن ساختن رابطه زناشوئی است زیرا اگر زن نخواهد زندگی زناشوئی امکان پذیر نخواهد بود و لذا عدم تمکین یکی از علل اصلی طلاق در قوانین شرع است. زیرا زن دارای قدرت تمکین و امکان در زندگیست که خداوند به او اعطا نموده است که چنین نوع امکانی را به مرد نداده است و این کرامتی از جانب پروردگار است که متأسفانه بسیاری از زنان از آن سوء استفاده می کنند. این قدرت تمکین و ممکن ساختن زندگی زناشوئی در ازای ضعف جسمانی زن است تا تعادل را در رابطه برقرار سازد.
 
استاد علی اکبر خانجانی
 
کتاب خداشناسی امامیه جلد ششم ص ۱۰۸۸
 
t.me/eshghvaezdevaj

منشأ شک دینی، شک در عشق و شک علمی

۳۵۸ بازديد

منشأ شک دینی، شک در عشق و شک علمی

" شک " منشأ سؤال است. و محصول ناکامی انسان در جهان. این شک محصول فروپاشی احساس و ایده سعادت و لذت است. محصول اختلال غرایز و محصول شکست انسان به عنوان یک حیوان در جهان است. ولی این شک هنوز در صدد احیای مجدد لذت و سعادت جانوری می باشد یعنی در جستجوی بهشت است. در جستجوی یک حیوانیت شدید و جاودانه و رمانتیک. این شک به سوی مذهب یا مکاتب خلق مدینه های فاضله می رود که دیر یا زود باز هم شکست می خورد و فرو می پاشد و پوچ می شود. شک از شکست و پوچ شدگی بر می خیزد و به شکست و پوچی برتر و کامل می رسد تا جائیکه انسان را بر آستانه عدم قرار می دهد. و راضی به نبودن می سازد. شک همان شک به وجود است و لذا به عدم منجر می شود....

شک دینی، شک در عشق، شک علمی، همه این شک ها محصول عدم پاسخگوئی لازم دینی و عشق و علم به غرایز بشر است....

 

استاد علی اکبر خانجانی

کتاب شناخت شناسی ص ۱۱

 

حق ِ پوچی

۷۱ بازديد

حق ِ پوچی

۱۹- هیج پیروزی و وصالی نیست که اساس و امکانات یک شکست و خیانت و فراق برتر نباشد. اینست حقیقت! پس حق با شکست و فروپاشی و خرابات و پوچی و فناست و احمق آن است که جز خود خدا کسی را مسبب بداند و او را  در این واقعه نبیند. کل هستی برای روبرو شدن با اوست و لذا قیامت کبری خرابات هستی است که آدمی از زیر این خرابه سر بر می آورد و دیدارش می کند و می بیند که خود هموست.

 

از کتاب " حق بودن" استاد علی اکبر خانجانی ص ۱۶

هستی در دیگران

۷۲ بازديد

هستی در دیگران

من بدبختم پس ھستم ! من بیمارم پس ھستم ! من شکست خورده ام پس ھستم ! من فقیرم پس

ھستم ! من احمقم پس ھستم ! من منفورم پس ھستم ! من فاحشه ام پس ھستم ! من در حال مرگم

پس ھستم ! ..... من نیستم پس ھستم ! این ناز دوم ھویت یابی بشر در رابطه با دیگران است. آنگاه که

بواسطه برتری ھایم نسبت به دیگران احساس وجودم به اوج رسید بناگاه در چشم و زبان دیگران می

شکنم و می بینم که این ھویت و احساس وجود از ھمان آغاز امری دروغین و نمادین و ریائی بوده است.

آنگاه نیروی مرموزی بجانم می افتد که خود را بدست خود براندازم تا شاید بدینوسیله جلب نظر دیگران

نمایم و بواسطه ترحّم دیگران احساس وجود کنم و لذا تراژیک نمائی آغاز می شود ولی این تراژدی بناگاه

واقعیت می یابد واین ھویت نیمه دوم عمر ھر بشری است .

حقیقت اینست که ھستی در دیگران و از نگاه دیگران ھمواره امری عاریه ای و نمادین و بی ریشه است و

آدمی در بدبختی و خوشبختی خود ھردو جان می کند تا از دیگران جو از وجود دریافت کند، وجودی

منحصر بفرد و استثنائی بگونه ای که اگر نباشم گوئی کل کائنات فرو می پاشد و کل بشریت بی معنا می

شود. در حالیکه ھر بشری براستی بخودی خود دارای وجودی بی تا و غیر قابل تکرار است و در خویشتن

دارای ھستی است و برای این ھستی نیازی به مجوز دیگران ندارد . ولی بمیزانی که انسان تلاش می

کند که خود را ھمرنگ دیگران و مشابه کسی دیگر سازد از ھستی در خویشتن غافل شده و ھستی اش

بازیچه انظار عمومی می گردد . و آنچه را که دارد از دیگران گدائی می کند. بازی و تئاتر خوشبختی و

بدبختی محصول این از خود بیگانگی است و علّت تباھی بشر است . انسان برای در خود ماندن و خود

بودن محتاج خداوند است زیرا خداوند ھمان نور وجود است . بدون او نمی توان دارای احساس وجودی در

خویشتن بود.

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد چهارم ص 136

حکمت جاوید ( فلسفه شکست)

۱۲۳ بازديد

حکمت جاوید ( فلسفه شکست)

ھر شکستی فقط یک معنا دارد و آن امر به خروج از وضعیت موجود است .

آدمی غریزتاً دوستدار دشمن خویش است و اینست راز شکست در عشق .

شکست ، ایده ای است که با آن می جنگیم تا رخ ندھد ولی رخ می دھد .

کسی که ھمواره برای شکست خوردن آماده است شکست نمی خورد .

شکست یعنی شکست خوردن درنبرد با قوانین طبیعت .

شکست ابدی آنست که درک و تصدیق نشود .

شکستی جز شکست اراده انسان در مقابل اراده خدا نیست .

کسی که به استقبال شکست خود می رود و در آن مشارکت می کند و از آن سبقت میجوید

شکست را شکست می دھد .

شکست انسان در جھان راز تنھا شدن اوست .

آدمی از شکست نمی ھراسد بلکه از تنھا شدن می ھراسد .

کسی که تنھائی را بپذیرد ھرگز شکست نمی خورد .

شکستی جز شکست « من » نیست.

آنکه در بیرون پیروز می شود در درون شکست می خورد .

 

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد سوم ص 48