خودشناسی

کتاب ها و سخنرانی های استاد علی اکبر خانجانی در باره همه موضوعات انسانی

سودای خودشناسی

۳۷ بازديد

سودای خودشناسی 

آدمی بر دو نوع است و این دو نوع بر ماهیت دو درد قرار دارد: درد فهمیدن و درد بلعیدن و گویا هرگز امکان ندارد که درد بلعیدن تبدیل به درد فهمیدن شود و یا بالعکس. درد فهمیدن در مفهوم نهائی همان درد فهم خویشتن است همانطور که درد بلعیدن نیز نهایتاً همان درد بلعیدن خویشتن است. مسئله این است که انسان تنها موجودی است که شاهد بر وجود خویش است یعنی می داند که وجود دارد ولی از این واقعه بشر به دو دسته تقسیم می شود. انگشت شماری میل می کند که مشهود خود را که همان خودش باشد بفهمد که چیست و مابقی بشر میل به مصرف کردن و بلعیدن خود می کند یعنی بشر تنها موجودی است که از خودش جدا و بیگانه شده و رو در روی خویشتن قرار گرفته است و در صورتی که سایر موجودات عالم در خود گم و فنا هستند یعنی یگانه اند ولی بشر موجودی دوگانه است یعنی هر کسی دوتاست و بشریت یعنی همین.

 

از کتاب خلقت دوباره ص 28 

 

۱۳ - کتاب صوتی(۱) خلقت دوباره (مکتب اصالت معرفت) ۱۳۷۶ (NEW CREATION)

۱۳ - کتاب صوتی(۲) خلقت دوباره (مکتب اصالت معرفت) ۱۳۷۶ (NEW CREATION)

۱۳ - کتاب صوتی(۳) خلقت دوباره (مکتب اصالت معرفت) ۱۳۷۶ (NEW CREATION)

۱۳ - کتاب صوتی(۴) خلقت دوباره (مکتب اصالت معرفت) ۱۳۷۶ (NEW CREATION)

۱۳ - کتاب صوتی(۵) خلقت دوباره (مکتب اصالت معرفت) ۱۳۷۶ (NEW CREATION)

۱۳ - کتاب صوتی(۶) خلقت دوباره (مکتب اصالت معرفت) ۱۳۷۶ (NEW CREATION)

۱۳ - کتاب خلقت دوباره (مکتب اصالت معرفت) ۱۳۷۶ (NEW CREATION)

دانلود رایگان کتاب های صوتی و متنی استاد علی اکبر خانجانی در سایت :khanjany.com و nooreomid.net 

نشانی تلگرام: khodshenasi4@

 

 نشانی آپارات : aparat.com/bihamta95

نکاتی در خودشناسی

۲۷ بازديد

نکاتی در خودشناسی

1- آنچه که می شنوید، می بینید و می یابید همان چیزی است که می خواهید.

 

2- شما ضد خود هستید و در خودخواهی همواره به ضد خودتان می رسید مگر اینکه آگاهانه ضدیت با خود پیشه کنید تا به حق خود و دوستی با خود و به خود خودتان برسید.

 

3- هر چه که برای دیگران بخواهید خودتان می یابید.

 

4- شما دشمن خود هستید پس با کسی دوستی و مشورت کنید که او را دشمن خود می یابید. 

 

5- آدمی در شرایط بیرونی زندگیش هیچ انتخاب ندارد و همه چیز از پیش نوشته شده است و سرنوشت است. آدمی فقط بواسطه معرفت نفس و معرفت بر شرایط و امکانات و حوادث زندگیش می تواند ماهیت و محتوای این سرنوشت را تغییر دهد و عاقبت و نهایت راه زندگیش را خود رقم زند که چیزی جز نتیجه نگرش و نیت او در این سرنوشت نیست. در پایان هم راهی آنچه که باقی می ماند معناست.

 

6- بخل و حسد که بزرگترین عذاب روح در زندگی است حاصل جهل انسان نسبت به ماهیت و محتوای زندگی خود و دیگران است. زیرا آدمی بواسطه معرفت می فهمد که هیچکس بخودی خود و فی البداعه خوشبخت تر یا بدبخت تر نیست.

 

7- خوشبختی و بدبختی حاصل دو نوع نگاه و فهم از زندگی خویشتن است و ربطی به شرایط و امکانات و حوادث بیرونی ندارد.

 

8- آنکه خود را می فهمد و دیگران را، هرگز از بابت کسی عذاب نمی کشد.

 

9- همه عذابها از جهل و بدفهمی است و بدفهمی حاصل بدخواهی است یعنی انتخاب بد از روی آگاهی!

 

از کتاب خداشناسی ربوبی ص40

 85- کتاب صوتی (1) خداشناسی ربوبی (رب شناسی) – ۱۳۸۷

85- کتاب صوتی (2) خداشناسی ربوبی (رب شناسی) – ۱۳۸۷

85- کتاب صوتی (3) خداشناسی ربوبی (رب شناسی) – ۱۳۸۷

85- کتاب صوتی (4) خداشناسی ربوبی (رب شناسی) – ۱۳۸۷

85- کتاب صوتی (5) خداشناسی ربوبی (رب شناسی) – ۱۳۸۷

85- کتاب صوتی (6) خداشناسی ربوبی (رب شناسی) – ۱۳۸۷

85- کتاب صوتی (7) خداشناسی ربوبی (رب شناسی) – ۱۳۸۷

85کتاب خداشناسی ربوبی (رب شناسی) – ۱۳۸۷

 

دانلود رایگان کتاب های صوتی و متنی استاد علی اکبر خانجانی در سایت :khanjany.com و nooreomid.net 

نشانی تلگرام: khodshenasi4@

 

 نشانی آپارات : aparat.com/bihamta95

نشانه های خود-شناسی

۳۴ بازديد

نشانه های خود-شناسی

کسی که خود را می شناسد همواره دگرگون می شود، به لحاظ کلام و حالات و آداب و راه و روش زندگی. و در عین حال در هر دگرگونی نیز آرامتر و مطمئن تر می شود. و نیز همواره در عطش دگرگونی و انقلاب درونی جدید است. 

 

کسی که خود را می شناسد موجودیتش در جامعه موجب پدید آمدن امواج خود-شناسی در افراد و گروهها می شود و هر کس و گروهی را ماهیتاً عیان می سازد. و در حقیقت برپا کننده قیامت برای مردم است تا هر فردی، نهان درون خود را عیان ببیند.

 

کسی که خود را می شناسد در باره هیچ کس و چیز دیگری وسواس و تردید و میلی ندارد.

 

کسی که خود را می شناسد نه تنها از همه بی نیاز است بلکه از خودش نیز بی نیاز است و برای همین است که هیچ آرزو و برنامه ای برای فردا ندارد و هیچ حسرتی هم از گذشته ندارد.

کسی که خود را می شناسد هیچ کاری نمی کند زیرا می بیند که همه کارها در مجرای درستش در حال انجام است. 

 

کسی که خود را می شناسد جز صبر کاری ندارد.

 

از کتاب خلقت دوباره ص30

۱۳ - کتاب صوتی(۱) خلقت دوباره (مکتب اصالت معرفت) ۱۳۷۶ (NEW CREATION)

۱۳ - کتاب صوتی(۲) خلقت دوباره (مکتب اصالت معرفت) ۱۳۷۶ (NEW CREATION)

۱۳ - کتاب صوتی(۳) خلقت دوباره (مکتب اصالت معرفت) ۱۳۷۶ (NEW CREATION)

۱۳ - کتاب صوتی(۴) خلقت دوباره (مکتب اصالت معرفت) ۱۳۷۶ (NEW CREATION)

۱۳ - کتاب صوتی(۵) خلقت دوباره (مکتب اصالت معرفت) ۱۳۷۶ (NEW CREATION)

۱۳ - کتاب صوتی(۶) خلقت دوباره (مکتب اصالت معرفت) ۱۳۷۶ (NEW CREATION)

۱۳ - کتاب خلقت دوباره (مکتب اصالت معرفت) ۱۳۷۶ (NEW CREATION)

همه کتاب های صوتی و متنی استاد علی اکبر خانجانی در سایت :khanjany.com و nooreomid.net 

نشانی تلگرام: khodshenasi4@

 

 نشانی آپارات : aparat.com/bihamta95

حضرت «قهر»

۳۸ بازديد

یا قاهر یا قهار

1- و از جمله اسمای بارز الهی در کتابش قاهر و قهار است ولی این قهر به معنای غضب و لعن و نفرتش از خلق نیست بلکه به معنای تمایز شدید و غایت سلطه و چیرگی و غلبه اش بر خلق است و آن اساساً مربوط به عرصه ظهور و قیامت هاست که سّبوحی و قدّوسی ذاتش رخ می نماید:« روزی که زمین و آسمان تبدیل می شوند به غیر آنچه که هستند و رخ می نمایند از برای خدای واحد قهار.» ابراهیم 48- « روزی که خلایق از برای پروردگارشان بارز می شوند فرمانروائی از آن خداوند واحد قهار است.» غافر 16- که این قهرش از حکمت اوست که حکمت ظهور باطن هستی است: « و او بر بندگان مسلط و قاهر است و او حکیم و آگاه است.» انعام 18-

 

2- که البته این قهر و قهاریتش برای مومنان سراسر رحمت و کرامت و لطف و محبت است زیرا دیدارش می کنند از منظر جناتش. ولی برای کافران روزی سخت و شقاوت بار و آتشین است بخصوص از برای کسانیکه حتی آفرینش او را منکرند و چه بسا خود را به جای او عوضی گرفته اند:« و امر بر آنها مشتبه شد و آفرینش خدا را بخود نسبت دادند. بگو که خدا خالق هر چیزی است و او واحد و قهار است.» رعد 16- زیرا کسی که اصلاً آفرینش خود از عدم را فراموش می کند آفرینش خود و جهانش را از خودش می پندارد یعنی خود را خدا می داند.

 

از کتاب خداشناسی امامیه (شرح اسمای الهی ) جلد چهارم - فصل 156

161- کتاب صوتی (14) خداشناسی امامیه جلد۴ (امام شناسی قرآنی و خودشناسی الهی) - ۱۳۹۳ (۴ Quranic Theosophy)

161کتاب خداشناسی امامیه جلد۴ (امام شناسی قرآنی و خودشناسی الهی) - ۱۳۹۳ (۴ Quranic Theosophy)

همه کتاب های صوتی و متنی استاد علی اکبر خانجانی در سایت :khanjany.com و nooreomid.net 

نشانی تلگرام: khodshenasi4@

 

 نشانی آپارات : aparat.com/bihamta95

حق الیقین (2000 حکمت) -3

۴۳ بازديد

حق الیقین (2000 حکمت)

 

662- حافظه آدم دروغگو به او دروغ می گوید.

673- خودشناسی یکی از راههای سعادت نیست بلکه تنها راه سعادت است.

 

688- نشانه مرگ دل، حرص است.

715- آنکه در عشق به جنس مخالف حیا و پاکی پیشه کند به حقیقت دین می رسد.

 

729- انسان بر خودش حرام است.

747- تضاد فرد با جامعه نشانه میل سلطه گری فرد است بر جامعه.

 

755- اگر حق با توست پس چرا صبور و خموش نیستی.

779- معصوم کسی است که از گناه پاک شده باشد نه اینکه هرگز گناهی نکرده باشد. آنکه هرگز گناهی نکرده است فرشته است نه انسان.

 

805- واقعه کربلا برای هفتاد دو تن آن ناب ترین عیش ممکن بر روی زمین بود.

831- انسان، خدائی است که از مقام خویش عزل شده است و نمی خواهد این واقعیت را بپذیرد لذا به دروغ و ریا مبتلا می شود.

 

883- در رابطه با هر کسی به بن بست رسیدی یا آن را قطع می کنی و یا خیانت.

907- آنکه ثروت می اندوزد نمی تواند صادق باشد.

 

از کتاب حق الیقین (2000 حکمت ) تألیف استاد علی اکبر خانجانی

دانلود همه کتاب ها و کتاب های صوتی از سایت nooreomid.net

 

مقام خوشبختی

۴۳ بازديد
۵۷۶- هیچکس جز من نمی خواهد خوشبخت باشد. خوشبخت بودن لیاقت و جسارتی عظیم می طلبد.
 
۶۲۵- بدبخت کسی است که دیگران را مسبب بدبختی خود می داند. اینست تعریفی که من از خوشبختی می کنم. این انسانی ترین تعریف از خوشبختی و بدبختی است.
 
۶۴۲- هیچکس تا به امروز اهمیت سرنوشت ساز " خود - شناسی " را همچون من واضح نکرده و راه و روش آن را ننموده است : خودشناسی به عنوان تنها راه انسان بودن، خوشبخت بودن، متعالی بودن و بودن.
 
استاد علی اکبر خانجانی
 کتاب هستی بایستی

عجائب خودشناسی

۶۸ بازديد

عجائب خودشناسی

 

ھر که خود را فھم کند ھمه را فھم می کند زیرا ھمه انسانھا از نفس واحده اند .
ھر که خود را فھم کند خدا را ھم فھم می کند زیرا خداوند ذات خود است .
ھر که خود را فھم کند از سائر علوم بی نیاز می شود زیرا ھمه علوم از خودشناسی اند.
ھر که خود را فھم کند ھمه را دوست می دارد زیرا ھمه را ھمچون خود می بیند.
ھر که خود را فھم کند دروغ نمی گوید زیرا دروغ محصول نیاز است و او بی نیاز .
ھر که خود را فھم کند فریب نمی خورد زیرا به صدق رسیده است.

ھر که خود را فھم کند در خود قرار می گیرد و از دریوزه گی و دربدری می رھد.

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی ج چهارم ص224

برای چه زندگی میکنی؟

۶۲ بازديد
حکمت زندگی
 
برای چه زندگی میکنی؟
 
براستی برای چه زندگی می کنیم؟ در یک کلمه باید گفت برای این زندگی می کنیم تا ببینیم که برای چه
زندگی می کنیم. به ھمین دلیل کسانی که این مسئله ذاتی را در خود و زندگی فراموش می کنند دچار
خود فراموشی و نسیان کامل می شوند و فقط در لحظه مرگ یکبار دگر به یاد می آورند که اصلاً برای چه
زیسته اند.
انسان تنھا موجودی است که فقط برای این امر خلق شده تا بفھمد که برای چه خلق شده است و
انسانیت انسان فقط مرھون و منوط به درگیری او به این مسئله است.
این سئوال ممکن است که ھرگز پاسخی نیابد و ھر چه که بیشتر ادامه یابد بی پاسخ تر شود ولی فقط
بواسطه این سئوال است که انسان بر جای خودش حضور دارد و از خود گم نمی شود. گمراھی انسان
چیزی جز فراموشی این سئوال نیست. سئوالی که موجودیت فرد را به چالش می کشد و این رویاروئی
با تمامیت حیات و ھستی خویش است. و اما آن کیست که این سئوال را از تو می پرسد که : برای چه
زندگی میکنی و اصلاً ھستی؟ بی تردید او خود تو نیست . پس او کیست؟ او خدای توست. پس کسی
که این سئوال را با خود ندارد خدا را ندارد و فراموش کرده است و لذا به خود فراموشی دچار شده است.
و لذا خودشناسی یک واقعه است و واقعه ای الھی در انسان .
 
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد چهارم ص 147

چرا کسی کمبود عقل ندارد؟

۶۴ بازديد

چرا کسی کمبود عقل ندارد؟

براستی که آدمی و خاصّه انسان مدرن جز کمبود پول ھیچ کمبود دیگری احساس نمی کند . برای این

سئوال دو جواب متضاد وجود دارد . یکی اینکه خداوند به ھمه آدمھا عقل کامل بخشیده است و لذا

ھیچکس احساس نقص در عقل ندارد . در اینصورت پس کاملاً مسئول حیات وھستی خویش است و باید

خوب و بد سرنوشت خود را به گردن بگیرد . و امّا پاسخ دوم اینست که چون اکثریت مردم احساس کمبود

عقل نمی کنند ھرگز بدنبال رشد عقلانی نمی روند وبه ھمین دلیل این ھمه بدبخت ھستند و جھان تبدیل

به دیوانه خانه شده است و ھیچ جائی برای عقلا نیست وعاقلان یا محکوم به مرگند و یا در انزوا و سکوت

زندگی می کنند و لذا عقل قاچاق ترین چیزھاست و عقلا نیز ھمچون بھلول باید تجاھل کنند تا زنده بمانند .

بنظر ما این ھر دو پاسخ به ظاھر متضاد درست است و به مثابه دو روی یک سکّه واقعیت بشری است .

خداوند به ھمه عقل کامل بخشیده و درست به ھمین دلیل از ھمه مأخذه می کند . ولی این عقل مثل

کالائی نقد و بیرونی نیست که قابل مصرف باشد و مثل غذا مواد حیاتی را تأمین کند ھر چند که بشر حتی

در امور تغذیه ھم جاھل تر از حیوانات است .

مسئله اینست که عقل مثل یک ذخیره و گنج نھان در گوھره وجود بشر است که بایستی کاویده و استخراج

شود . و اینست معنای این آیات که پس چرا در خود نظر نمی کنید ، چرا در خود تفکر نمی کنید و.... . این

دعوت به استخراج نور عقل است . عقل چیزی نیست که در مدرسه و بازار قابل اکتساب باشد . آنچه که

در مدرسه و کتاب کسب می شود اطلاعات و اخبار گذشتگان است و محصولات عقلانی آنھاست . آدمی با

مصرف میوه درختان ھرگز به بار نمی نشیند و میوه نمی دھد . عقل ھمان علم زیستن است و در مدرسه

علم گذشتگان (اموات) تحصیل می شود . عقل بواسطه خود –شناسی و تأملات درونی و دقت و تفکر در

احوال و امیال و اعمال و تناقضات خویشتن پیدا می شود . کارگاه عقلانیت بشر معرفت نفس است . بھمین

دلیل علی (ع) می گوید : کسی که خود را نمی شناسد ھیچ چیز را نمی شناسد . و این یعنی فقدان عقل

. بقول علی (ع) عقل وحکمت گمشده انسان است.

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد چهارم ص 94

دین به زبان ساده

۷۲ بازديد
دین به زبان ساده
 
ھیچکس نمی تواند مطلقاً کافر باشد یعنی مطلقاً وجود خداوند خالق را منکر شود و مطلقاً به حیات پس
از مرگ ناباور باشد و کاملاً پیامبران خدا را تکذیب کند و به مکافات و اجر اعمال منکر گردد و مطلقاً میلی به
ارزشھای دینی مثل صداقت و از خود گذشتگی نداشته باشد و مطلقاً به جھان غیب بی اعتقاد باشد .
ھمین واقعیت دال بر فطری بودن دین است . ولی این واقعیت به معنای متدیّن و مؤمن بودن نیست و
ھیچ ارزش و امتیازی ندارد چون ذاتی است .
می دانیم که در ھمۀ مذاھب شیطان مظھر و بانی کفر است ولی شیطان ھرگز به وجود خدا ناباور نبوده
بلکه بسیار بیش از سائر ملائک به خداوند غیرت داشت و به ھمین دلیل آدم را تصدیق و سجده نکرد و با
خداوند جدال کرد از اینکه چرا آدم یعنی این موجود لجنی و ظالم و ناسپاس را جانشین خودش کرده است
و درست به دلیل این جدال و انکار بود که ملعون درگاه خدا شد و بنیان گذار کفر گردید پس کفر نه به
معنای انکار وجود خدا و عدم پرستش او بلکه به معنای عدم اطاعت از امر او در سجدۀ بر آدم به معنای
اشرف مخلوقات و خلیفۀ خداست . یعنی کسی که انسان را و در مرحلۀ اول خودش را جانشین خدا و
وصی او در عالم خاک و حامل امانت آسمانی بر روی زمین و دوست او نمی داند و به این کرامت و شرف
خود متعھد نباشد شیطانی و کافر است . پس کفر به معنای عدم تعھد به حق آدمیت خویشتن است و
سائر انسانھا .
می دانیم آنچه که آدم را اشرف مخلوقات نمود و ملائک را به سجده کشانید ( بجز ابلیس) چیزی جز علم
و اسمای الھی نبود که خداوند در جوھرۀ خلقت آدم نھاد که ھمۀ ملائک را متحیر و خاشع و ساجد نمود .
پس کفر به معنای انکار این علم الھی در خویشتن است و این علم را جستجو نکردن و نیافتن . و این
ھمان راه رجعت به خویشتن و خودشناسی است زیرا این علم در ذات ھر انسانی نھفته است و ھیچکس
نمی تواند ان را به دیگری بیاموزاند .
بنابراین راه خود شناسی و رسیدن به علم خودی و معرفت الھی در خویشتن تنھا راه فائق آمدن بر
ابلیس و رھایی از تحقیر ابلیس نسبت به آدمیت خویشتن است و در غیر این صورت به کفر ابلیسی
نسبت به خویشتن مبتلا ھستیم و عزت و عظمت وجودی خود را در جھان قربانی نموده و تن به ذلتّ و
ضلالت می دھیم . پس تنھا راه نجات از شیطنت و کفر راه خود شناسی به معنای رسیدن به روح خدا در
خویشتن است و در غیر این صورت از کفر گریزی نداریم و نمی توانیم صرفاً بواسطۀ عبادات و خیرات از
شیطنت نجات یابیم زیرا طبق قول قرآن ابلیس پرستندۀ مطلق خدا بود و حاضر نبود که به آدم سجده کند
و او را خلیفه و دوست خدا برای خود قرار دھد . در واقع خدا پرستی بدون داشتن دوستی از جانب خدا به
مثابۀ یار عرفانی و امام ھمان کفر و ابلیسیت است چه با نماز و چه بی نماز . پس واضح است که کافر
بودن و شیطان صفت بودن به معنای بی خدا بودن نیست . آدم بی خدا مطلقاً ممکن نیست .
و اما برای رویکرد به خویشتن و ورود به باطن خویش و خود شناسی و دستیابی به آن گوھره انسانی که
ھمان علم و اسماء الھی است چه باید کرد . آیا باید فلسفه و عرفان مطالعه کرد و به تفسیر قرآن و
اشعار عرفانی پرداخت و یا در گوشه ایی منزوی شد و یا با فرمولھای روانشناسی اعمال و خاطرات خود
را تجزیه و تحلیل کرد و یا با استفاده از مخدرات و محرکات خلسه آور به عوالم خیالات و توھمات پرداخت
......اگر اینھا خود شناسی بودند ما امروزه با صدھا میلیون عارف و خلیفه خدا بروی زمین روبرو بودیم
ھمانطور که ھستیم و شاھد میلیونھا ناجی دجال در ھمۀ کشورھا می باشیم که جز خالی کردن جیب
مردم کاری دیگر ندارند و مدعی رابطه مستقیم با خدا ھستند و حتی انبیای الھی را مزاحم این رابطه می
دانند درست مثل ابلیس که حضرت آدم را مزاحم رابطه خود با خدا پنداشت و لذا ملعون شد .
آدمی تا زمانی که ھیچ فکر و احساس و عمل زیبایی در خود نبیند قادر به رویکرد به خویشتن نیست .
آنچه که انسان را از خود بیگانه و فراری می سازد امیال و اعمال نادرست است . پس نخستین گام برای
بخود آمدن و روی به خود نمودن توبه از زشتیھا و اصلاح اعمال خویشتن است . اعمال زشت آدمی و
مکرھا و دروغھایش تنھا حجاب بین او و خویشتن خویش اوست . انسان بد کار و بد فکر حتی قادر به
مشاھدۀ صورت خود در ایینه نیست و لذا مجبور است مستمراً خود را بزک نماید و حتی عینک دودی بزند
تا نگاھش به چشم خودش نیفتد زیرا چشم ھر کسی آیینه دل اوست . آدمی نمی تواند وارد بر باطنی
شود که در آن جز بخل و فریب و توطئه و عداوت چیزی دیگری نیست .
دین به معنای راه ھمان راه بازگشت به خویشتن و الحاق به ذات خویش و روح خدا در خویشتن است
ولی شیطان با تحقیر انسان و ناباور ساختنش نسبت به روح الھی در خویشتن او را به اعمال پست و
رذیلانه می کشاند و بدینگونه انسان را از وجود الھی خویش بیزار میکند .
 
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد دوم ص 114